کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارومیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارومیه
لغتنامه دهخدا
ارومیه . [ اُ می ی َ ] (اِخ ) ارمیة. ارومی . شهری بمغرب دریاچه ٔ ارومیه و نسبت بدان اُرمَوی باشد. رجوع به ارمیه شود: آزادخان ... بعضی از بلاد آذربایجان هم در تحت تصرف آورده کوچ و متعلقان خود را بامتوسلان فتحعلی خان و شهبازخان در قلعه ٔ ارومیه که از ق...
-
ارومیه
لغتنامه دهخدا
ارومیه . [ اُ می ی َ ](اِخ ) (دریاچه ٔ...) دریاچه ای بمغرب آذربایجان . دریاچه ٔ ارومیه . چیچست . دریاچه ٔ شاهی . دریاچه ٔ تلا. نسبت بدان اُرموی است . رجوع به ارمیه (دریاچه ٔ...) شود.
-
واژههای مشابه
-
دریاچه ٔ ارومیه
لغتنامه دهخدا
دریاچه ٔ ارومیه . [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ اُ می َ ] (اِخ ) بحیره ٔ ارومیه . دریاچه ٔ رضائیه . رجوع به ارمیه و بحیره ٔ ارمیه و رضائیه در ردیفهای خود شود.
-
ارومیه رود
لغتنامه دهخدا
ارومیه رود. [ اُ می ی َ ] (اِخ ) رودی است که از کوه کون کبوتر (بارتفاع 3271 گز) سرچشمه گیرد و از بردسیر گذشته بنام شهری روداز شهر ارومیه گذشته در جنوب دماغه ٔ حصار بدریاچه ٔ ارومیه ریزد. (جغرافیای طبیعی تألیف کیهان ص 83).
-
جستوجو در متن
-
ابنی
لغتنامه دهخدا
ابنی . [ اَ ] (اِخ ) مرکز بلوک تَرگوَر در ارومیّه .
-
ارومی
لغتنامه دهخدا
ارومی . [ اُ ] (اِخ ) ارومیه . ارْمیة. اورمیة. رضائیه .
-
ارمجی
لغتنامه دهخدا
ارمجی . [ اُ م َ ] (ص نسبی ) اُرموی . از ارومیه .
-
اورومیه
لغتنامه دهخدا
اورومیه . [ می ی َ ] (اِخ ) رجوع به رضائیه و نیز رجوع به ارومیه شود.
-
کپوتان
لغتنامه دهخدا
کپوتان .[ ک َ ] (اِخ ) (یا کپوتان دزو) در گویش ارمنی نام دریاچه ٔ ارومیه است . (از کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او ص 161). رجوع به کبودان و دریاچه ٔ ارومیه شود.
-
برده سور
لغتنامه دهخدا
برده سور. [ ب َدِ ] (اِخ ) رودی در آذربایجان غربی از واردات غربی دریاچه ٔ ارومیه . و آن از خاک ترکیه سرچشمه گرفته ، ناحیه ٔ کوهستانی دشت از شهرستان ارومیه را مشروب کرده پس از عبور از شهر ارومیه در جنوب دماغه ٔ حصار بدریاچه ٔ ارومیه میریزد. نامهای دیگ...
-
دلو
لغتنامه دهخدا
دلو. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دول بخش حومه شهرستان ارومیه . واقعدر 50 هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 8 هزارگزی جنوب باختری راه شوسه ٔ ارومیه به مهاباد. آب آن از چشمه ، شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی جاجیم بافی و راه آن مالرو است . (از فر...
-
درین قلعه
لغتنامه دهخدا
درین قلعه . [ دَ ق َ ع َ / ع ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه . واقع در 31هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 11هزارگزی جنوب باختری راه شوسه ٔ مهاباد به ارومیه . آب آن از دره و راه آن ارابه رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
-
دربارود
لغتنامه دهخدا
دربارود. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه ، واقع در 23هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 3هزارگزی شمال خاوری راه شوسه ٔ ارومیه به مهاباد، با 340 تن سکنه . آب آن از باراندوزچای و راه آن ارابه رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ای...