کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارواق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارواق
لغتنامه دهخدا
ارواق . [ اَرْ ] (ع اِ) ج ِ رَوق ، به معنی شاخ . (منتهی الارب ). || باران بزرگ قطره : القت السحابة علی الارض ارواقها؛ ابر آنچه باران داشت بر زمین فروریخت . || آب صافی . (منتهی الارب ) : کاینچنین اندر همه آفاق نیست جز رحیق و مایه ٔ ارواق نیست . مولوی ...
-
جستوجو در متن
-
غیل
لغتنامه دهخدا
غیل . [ غ َ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک یمامه . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ). شاعر گوید : یبری لها من تحت ارواق اللیل غملس الزق من حمی الغیل .(از معجم البلدان ).
-
روق
لغتنامه دهخدا
روق . [ رَ ] (ع ص ، اِ) شاخ . ج ، اَرواق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شاخ ستور. (دهار). سرون . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || پاره ای از شب . || طرف پایین خانه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || آغاز...
-
خرگاه
لغتنامه دهخدا
خرگاه . [ خ َ ] (اِ مرکب ) جا و محل وسیع. (ناظم الاطباء) (برهان قاطع). مؤلف لغت نامه آنرا از «خر» بمعنی «بزرگ » و «گاه » بمعنی «جای » و «تخت » دانسته اند. || جای خوشی . (ناظم الاطباء). صاحب غیاث اللغات می گوید: بمعنی جای خوشی است چرا که «خر» بالکسر ...