کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارمانیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارمانیان
لغتنامه دهخدا
ارمانیان . [ ] (اِ) بیونانی لاجورد است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
ارمانیان
لغتنامه دهخدا
ارمانیان . [اِ ] (اِخ ) ج ِ ارمانی ، منسوب به ارمان : ز پرده درآمد یکی پرده داربنزدیک سالار شد هوشیارکه بر در بپایند ارمانیان سر مرز ایران و تورانیان همی راه جویند نزدیک شاه ز راه دراز آمده دادخواه ...برفتند یکسر بنزدیک شاه غریوان و گریان و فریادخواه...
-
جستوجو در متن
-
ارمان
لغتنامه دهخدا
ارمان . [ اِ ] (اِخ ) نام شهر و مدینه ای . (برهان ). سرزمینی است در توران . [ شهرکیست ] از کشانی ، به ماوراءالنهر. (حدود العالم ). خان ارمان : که افراسیاب اندر ارمان زمین دو سالار کرد از بزرگان گزین . فردوسی .که بیژن ندارد به ارمان رهی . فردوسی .ز شه...
-
بیژن
لغتنامه دهخدا
بیژن . [ ژَ ] (اِخ ) نام پسر گیو نواده ٔ گودرز و خواهرزاده ٔ رستم . از پهلوانان و ناموران داستانی ایران بروزگار کیخسرو. داستان او و دلاوریهایش در شاهنامه ٔ فردوسی و بیژن نامه آمده است . ناظم بیژن نامه که منظومه ای حماسی است و از 1400 تا 1900 بیت دارد...