کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارغوان خد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارغوان خد
لغتنامه دهخدا
ارغوان خد. [ اَ غ َ خ َدد ] (ص مرکب ) سرخ چهره . معشوق گلعذار.
-
واژههای مشابه
-
گل ارغوان
لغتنامه دهخدا
گل ارغوان . [ گ ُ ل ِ اَ غ َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی است سرخ . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). نام گیاهی است ارغوانی رنگ . نام نباتی است . رجوع به ارجوان شود : از شاخ زعفران گل ارغوان دمیده . (سندبادنامه ص 15). رجوع به ارغوان شود.
-
غنچه ٔ ارغوان
لغتنامه دهخدا
غنچه ٔ ارغوان . [ غ ُ چ َ / چ ِی ِ اَ غ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراره ٔآتش و اخگر. (انجمن آرا) (آنندراج ). کنایه از شراره ٔآتش باشد و اخگر آتش را نیز گویند. (برهان قاطع).
-
ارغوان بار
لغتنامه دهخدا
ارغوان بار. [ اَ غ َ ] (نف مرکب ) بارنده ٔ ارغوان . || خونبار:چون غراب است این جهان بر من از آن زلف غراب ارغوان بار است چشمم زان لب چون ارغوان .مظفری .
-
ارغوان تن
لغتنامه دهخدا
ارغوان تن . [ اَ غ َ ت َ ] (اِخ ) مریخ . (آنندراج ) : بالات ، شجاع ارغوان تن زیر تو عروس ارغنون زن .خاقانی .
-
دربند ارغوان شاه
لغتنامه دهخدا
دربند ارغوان شاه . [ دَ ب َ دِ اَ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کبودگنبد بخش کلات شهرستان دره گز، واقع در 4هزارگزی شمال کبودگنبد با 904 تن سکنه . آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
جستوجو در متن
-
سامانی شیرازی
لغتنامه دهخدا
سامانی شیرازی . [ ی ِ ] (اِخ ) نامش میرزا حسن و خلف الصدق میرزا حبیب اﷲ معروف بحکیم قاآنی رحمةاﷲ است . ولادتش بشیراز بوده از آن پس که میرزا قاآنی بتوقف و سکونت دارالخلافه ٔ ری رأی کرد عیال خود را به ری خواند و در آن ایام سلطان محمد شاه قاجار... ملک ...
-
جعد
لغتنامه دهخدا
جعد. [ ج َ ] (ع اِ) موی مرغول .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پشک . بشک . مرغول . پیچیده . درهم پیچیده . زره . شکن . شکنج . مجعد. موی پیچیده . موی شکسته . موی مجعد. وژگال ، مقابل خوار وفرخال . موی کوتاه ، مقابل سبط و مسترسل : سر زلف و جعدش...
-
نسرین
لغتنامه دهخدا
نسرین . [ ن َ ] (اِ) نام گلی است معروف و آن سفید و کوچک و صدبرگ می باشد وآن دو نوع است یکی را گل مشکین می گویند و دیگری را گل نسرین . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). از جنس گل سرخ است . (ناظم الاطباء). به عربی ورد الصینی خوانند. (برهان قاطع). نسترن گ...
-
شمشاد
لغتنامه دهخدا
شمشاد. [ ش َ /ش ِ ] (اِ) درختی همیشه سبز و چوب آن در غایت سختی و نرمی . (ناظم الاطباء). اسم فارسی بقس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (از برهان ). بقس . بقسیس . (نشوءاللغة ص 96). درخت معروف که از چوب آن شانه ٔ موی سازند و محاسن و زلف را بدان شانه کنند. (ا...
-
نیلوفر
لغتنامه دهخدا
نیلوفر. [ ف َ ] (اِ) نیلوفر معمولی یا نیلوفر آبی گیاهی است از تیره ٔ نیلوفرهای آبی که نزدیک به تیره ٔ آلاله ها است . این گیاه آبزی است و در مناطق گرم و معتدل می روید. برگهایش قلبی شکل و مسطح است . درازای دمبرگ طویل است و برگها در سطح آب شناورند. این ...
-
ماه
لغتنامه دهخدا
ماه . (اِخ ) قمر. (فرهنگ رشیدی ) (از فرهنگ جهانگیری ). بمعنی نیر اصغر است که عربان قمر خوانند. (برهان ). قمر را گویند و به زبان دری و تبری مونک و مانک گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). و اضافت ماه به طرف فلک و مترادفات آن حقیقت است و این از جهت اظهار خص...