کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارغاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارغاف
لغتنامه دهخدا
ارغاف . [ اَ ] (اِ) جوی آب . رودخانه . ارغا. ارغاو. ارغاب . رجوع به ارغا و ارغاب شود.
-
ارغاف
لغتنامه دهخدا
ارغاف . [ اِ ] (ع مص ) تیز نظر کردن . تیز کردن نظر را. (منتهی الأرب ). نگریستن با جد و جهد. (آنندراج ). || شتاب رفتن . (منتهی الأرب ). بشتاب رفتن . (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
ارقاف
لغتنامه دهخدا
ارقاف . [ اِ ] (ع مص ) لرزه گرفتن از سرما. (منتهی الأرب ). لرزه گرفتن کسی را. (مجهولاً مستعمل است ).
-
جستوجو در متن
-
ارغا
لغتنامه دهخدا
ارغا. [ اَ ] (اِ) جوی . (جهانگیری ). جوی آب . (برهان قاطع). ارغاو. ارغاب . ارغاف : بر دو رخسارش دو ارغا زآب چشم رفته از دست خیالش خواب چشم .شاه داعی شیرازی (از جهانگیری ).
-
ارغام
لغتنامه دهخدا
ارغام . [ اَ ] (اِ) ارغا. (جهانگیری ). ارغاو. ارغاب . ارغاف . جوی آب : فرازش پر از خون چو کوه طبرخون نشیبش ز اشکم چو ارغام و آغر.عمعق (از جهانگیری ).
-
ارغاو
لغتنامه دهخدا
ارغاو. [ اَ ] (اِ) جوی آب . (برهان ). رودخانه . (اداةالفضلاء) (برهان ). ارغا. (جهانگیری ). ارغاب . (برهان ). ارغاف : ز عشق دو رُخ چون ارغوانت بر دو رخم ز هر دو دیده دو ارغاو خون شده ست روان . سوزنی .روم شوم سوی کاسان دو دیده چون ارغاواگر نیائی ای ارغ...