کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارسلان شاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارسلان شاه
لغتنامه دهخدا
ارسلان شاه . [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن الب ارسلان . رجوع به ارسلان ارغون شود.
-
واژههای مشابه
-
غزل ارسلان
لغتنامه دهخدا
غزل ارسلان . [ غ ِ زِ اَ س َ ] (اِخ ) قزل ارسلان . رجوع به همین نام شود : نه کرسی فلک نهد اندیشه زیر پای تا بوسه بر رکاب غزل ارسلان دهد.ظهیر (از المعجم فی معاییر اشعار العجم ص 274).
-
یولق ارسلان
لغتنامه دهخدا
یولق ارسلان . [ ی ُ ل ُ اَ س َ ] (اِخ ) ابن ملک ارسلان طغرلشاه . رجوع به حسام الدین (یولق ارسلان ...) و تاریخ افضل ص 76 و 78 شود.
-
آلب ارسلان
لغتنامه دهخدا
آلب ارسلان . [ اَ س َ ] (اِخ ) محمدبن داود میکائیل بن سلجوق . دومین ِ پادشاهان سلجوقی ایران . در سال 453 هَ .ق . بجای پدر خویش داود معروف بجغری بیک والی خراسان شد و دو سال بعد (455) بجای عم پادشاهی یافت . وی پادشاهی دلیر و دادگر و جنگجوی بود. مملکت ر...
-
شکیب ارسلان
لغتنامه دهخدا
شکیب ارسلان . [ ش َ اَ س َ ] (اِخ ) از مشاهیر نویسندگان و شاعران و ادبا و میهن خواهان و بزرگان و سیاستمداران قرن چهاردهم هجری و از طایفه ٔ «دروز» لبنانیان که از فرق غلاة شیعه است بود. وی در علوم ادبی و تاریخی و انساب عرب وزبان فرانسه تبحر کامل داشت و...
-
قلیچ ارسلان
لغتنامه دهخدا
قلیچ ارسلان . [ ق َ اَ س َ ] (اِخ ) نام چهارتن از سلاجقه ٔ روم : 1- قلیچ ارسلان داودبن سلیمان (قلیچ ارسلان اول ) وی بسال 485 هَ . ق . به حکومت رسید. 2- عزالدین قلیچ ارسلان بن مسعود (قلیچ ارسلان ثانی ). وی بسال 551 بحکومت رسید و تا سال 588 حیات داشت و...
-
قلج ارسلان
لغتنامه دهخدا
قلج ارسلان . [ ق ِ ل ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن مسعودبن قلج ارسلان بن سلیمان بن قتلمش بن سلجوقی (559-588 هَ . ق .). حکمران بلاد قونیه و توابع و اقصرا و سیواس و ملطیه و جز آن بود. وی 29 سال پادشاهی کرد. سیاستمداری عادل و باهیبت بود. جنگهایی با رومیان کرد و...
-
قزل ارسلان
لغتنامه دهخدا
قزل ارسلان . [ ق ِ زِ اَ س َ ] (اِخ ) مظفرالدین عثمان (582 - 587 هَ . ق .). بعد از فوت اتابک ایلدگز پسر بزرگتر وی نصرةالدین محمد جهان پهلوان مقام اورا در راندن امور ملکی یافت و برادر خود مظفرالدین عثمان قزل ارسلان را به آذربایجان و اران به امارت فرست...
-
قزل ارسلان
لغتنامه دهخدا
قزل ارسلان . [ ق ِ زِ اَ س َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) شیر سرخ . و این مرکب است از دو کلمه ٔ قزل به معنی سرخ و ارسلان به معنی شیر و اسد. (آنندراج ).
-
قزل ارسلان
لغتنامه دهخدا
قزل ارسلان . [ ق ِ زِاَ س َ ] (اِخ ) از امرای اتابکان آذربایجان و مکنی به اتابک خاموش بود (622 - 626 هَ . ق .). از اتابک اوزبک فرزندی نمانده بود جز پسری کر و گنگ مادرزاد به نام قزل ارسلان که به همین علت او را اتابک خاموش لقب داده اند، و او دختری را ک...
-
قره ارسلان
لغتنامه دهخدا
قره ارسلان . [ ق َ رَ اَ س َ ] (اِخ ) عمادالدین . مؤسس سلسله ٔ آل قادر و از خاندان سلاجقه که از 433 تا 583 هَ . ق . در کرمان حکومت مستقل داشته اند. رجوع به قراارسلان (عمادالدوله ...) شود.
-
نسیب ارسلان
لغتنامه دهخدا
نسیب ارسلان . [ ن َ اَ س َ ] (اِخ ) ابن حمودبن حسن . ادیب شاعر و نویسنده ٔ لبنانی و از نوابغ امرای ارسلانیه است . به سال 1284 هَ . ق . در بیروت تولد یافت و در 1346 هَ . ق . درگذشت . (از معجم المؤلفین ج 13 ص 85).
-
محمد ارسلان
لغتنامه دهخدا
محمد ارسلان . [ م ُ ح َم ْ م َ اَ س َ] (اِخ ) (...تتارخان ) سیزدهمین از حکام بنگاله (از 659 هَ . ق . ؟.). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 275).
-
ارتق ارسلان
لغتنامه دهخدا
ارتق ارسلان . [ اُ ت ُ اَ س َ ](اِخ ) رجوع به نصیرالدین ارتق ارسلان المنصور شود.