کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارسس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارسس
لغتنامه دهخدا
ارسس . [ اَ س ِ ] (اِخ ) پادشاه هخامنشی . اسم او را چنین نوشته اند: دیودور، سترابون و آریّان ، ارسس و پلوتارک ، اُآرسس . در قانون بطلمیوس آرُگس ، که مصحف ارسس است . اوْسویوس ارْسِس اُخی . از نویسندگان قرون اسلامی ابن عبری ، ارسس بن اوخوس . ابوریحان ب...
-
واژههای مشابه
-
آرسس
لغتنامه دهخدا
آرسس . [ س ِ ] (اِخ ) نام پادشاه ایران ، پسر اردشیر سوم ، موسوم به اوخوس . و او را اندکی پس از استقرار بر اریکه ٔ ملک باگواس ِ خواجه سرا مسموم کرد. و این باگواس همان است که اردشیر دوم را نیز کشته بود (336 ق .م .).
-
ارسس اخی
لغتنامه دهخدا
ارسس اخی . [ اَ س ِس ْ اُ ] (اِخ ) رجوع به ارسس شود.
-
واژههای همآوا
-
آرسس
لغتنامه دهخدا
آرسس . [ س ِ ] (اِخ ) نام پادشاه ایران ، پسر اردشیر سوم ، موسوم به اوخوس . و او را اندکی پس از استقرار بر اریکه ٔ ملک باگواس ِ خواجه سرا مسموم کرد. و این باگواس همان است که اردشیر دوم را نیز کشته بود (336 ق .م .).
-
جستوجو در متن
-
ارسیخ
لغتنامه دهخدا
ارسیخ . [ اَ ] (اِخ ) بیرونی در آثارالباقیه درجدول ملوک کلدانی این نام را آورده و این نام پادشاه هخامنشی است که یونانیها آنرا آرسس می آورند و بیرونی در نام داریوش کدمان گوید: داریوش بن ارسیخ . و رجوع به ارسیس و آرسس شود.
-
ارسیس
لغتنامه دهخدا
ارسیس . [ اَ ] (اِخ ) ابن اخوس در آثارالباقیه در جدول سلاطین ایران بدین صورت آمده و در جدول سلاطین کلدانی ارسیخ ذکر شده است . رجوع به آرسس و ایران باستان ص 1186 ببعد شود.
-
باگواس
لغتنامه دهخدا
باگواس . [ گ ُ ] (اِخ ) نام خواجه ٔ دربار اردشیر دوم . پس از مرگ اردشیر پسر او اخس به سلطنت رسید و چون شروع به تسخیر مصر کرد (344 ق . م .) این خواجه سمت معاونت من تور فرمانده ٔ یونانیان سپاه اخس (اردشیر سوم ) یافت . مردی فعال و جسور و در نزد شاه مقرب...
-
هخامنشیان
لغتنامه دهخدا
هخامنشیان . [ هََ م َ ن ِ ] (اِخ ) موافق نوشته ٔ هرودت این خانواده از خانواده ٔ پارساگادیها بودند و قبل از قیام کورش بزرگ علیه آخرین پادشاه ماد، در پارس اقامت داشتند. چنانکه از نوشه ٔ هرودت درباره ٔ نسب نامه ٔ کورش و داریوش اول و خشیارشا برمی آید سرس...