کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اردی بهشتک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اردی بهشتک
لغتنامه دهخدا
اردی بهشتک . [ اَ / اُ ب ِ هَِ ت َ ] (اِخ ) (عین ...) از ضیاع قزوین است و آبش مسهل باشد و چون از آن موضع بموضعی دیگر نقل کنند این خاصیت ندهد. (حبط ج 2 ص 411).
-
واژههای مشابه
-
آردی
لغتنامه دهخدا
آردی . (ص نسبی ) از آرد. منسوب به آرد. آلوده ٔ به آرد. آردین : حلوای آردی . || (اِ) قسمی از شفتالو. (غیاث اللغات ). هلوآرده ، و آن شفتالوئی باشد خرد و کم آب .
-
آردی روغن
لغتنامه دهخدا
آردی روغن . [ رَ / رُو غ َ ] (اِ مرکب )حلوای آردی . حلوا که از آرد گندم کنند : آردی روغن و حلوای برنجی وزلیب مرد کاری چو بچنگال زنی اول بار. بسحاق اطعمه .آردی روغن برم لال آمده ست نام من از غیب چنگال آمده ست .بسحاق اطعمه .
-
اردی بهشت
لغتنامه دهخدا
اردی بهشت . [ اَ /اُ ب ِ هَِ ] (اِ) در اوستا، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت مرکب از دو جزء است : اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس . دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و کلمه ٔ مرکب به معنی بهترین راستی است . مؤلف بره...
-
اردی بهشتگان
لغتنامه دهخدا
اردی بهشتگان . [ اَ / اُ ب ِ هَِ ](اِ مرکب ) بنابر قاعده ٔ کلیه که نزد پارسیان مقرر است که چون نام روز با نام ماه موافق آید آن روز را عید گیرند. در روز سوم از ماه اردیبهشت عید کنند و جشن نمایند و آن را جشن اردیبهشتگان خوانند. (جهانگیری ) (برهان ). و ...