کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اردشیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) ابن باحرب . رجوع به اردشیر حسام الدولةبن باحرب شود.
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) (ملک ...) آخرین ملوک شبانکاره که در 742 هَ . ق . بحکومت رسیده و در سال 756 امیر مبارزالدین (مؤسس سلسله ٔ آل مظفر) بخاک شبانکاره لشکر کشیده و شاه قطب الدین محمود پسر خود را بدفع ملک اردشیر فرستاد و او در این سال تمام خاک...
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) آرتاشِس طبق نوشته های موسی خورنی مورخ ارمنستان و سِبه اوس . دوم از پادشاهان اشکانی ایران ، که با شاهان اشکانی از اردوان اول تا فرهاد اول مطابق است . (ایران باستان ص 2612 از نامهای ایرانی تألیف یوستی ص 413).
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) آرتاشِس یا آرداشِس پسر ارشک پادشاه ارمنستان که 26 سال سلطنت کرد. (ایران باستان ص 2585 و 2586).
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) ابن بیژن . پهلوان عهد بهمن بن اسفندیار. (مجمل التواریخ والقصص ص 92).
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) ابن حسن . رجوع به اردشیرحسام الدولةبن حسن شود.
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) ابن سیف الدوله . رجوع به اردشیر حسام الدوله با حرب شود.
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) ابن شیرویه . رجوع به اردشیر دوم (ساسانی ) شود.
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) ابن علأالدوله حسن . رجوع به اردشیر حسام الدولةبن حسن شود.
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) ابن فخرالدوله . رجوع به اردشیر حسام الدولةبن نماور... شود.
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) ابن قباد. رجوع به اردشیر سوم (ساسانی ) شود.
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) ابن کینخوار. رجوع به اردشیر حسام الدولةبن کینخوار شود.
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) ابن نام آورد یا نماور. رجوع به اردشیر حسام الدولةبن نماور و اسپندار اردشیر شود.
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) ابن هُرمز. رجوع به اردشیر دوم (ساسانی ) شود.
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) ابن یزدجرد.ابن عبد ربه آرد: فی سیرة العجم اّن اردشیربن یزدجرد لما استوثق له امره ، جمع الناس فخطبهم خطبة حضهم فیها علی الالفة و الطاعة، و حذرهم المعصیة و مفارقة الجماعة، و صفف الناس اربعة . (عقدالفرید چ محمد سعیدالعریان ...