کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اردبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اردبة
لغتنامه دهخدا
اردبة. [ اِ دَب ْ ب َ ] (ع اِ) پارگین بزرگ که از خشت و مانند آن سازند. (از منتهی الارب ) || خشت پخته ٔ بزرگ . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). آجر بزرگ . طابق . || پیمانه ٔ مخصوص . رجوع به اردب شود.
-
جستوجو در متن
-
اردب
لغتنامه دهخدا
اردب . [ اِ دَب ب ] (ع اِ) کیل بزرگ . کیلی معروف در مصر. پیمانه ای بمصر که بیست وچهار صاع یا شش ویبات گنجایش آنست . (از منتهی الارب ). پیمانه ایست بزرگ در مصر که بیست وچهار صاع را گنجایش دارد. (رساله ٔ اوزان و مقادیر مقریزی ). مکیالی معادل بیست وچهار...
-
وی
لغتنامه دهخدا
وی . [ وَ / وِ ] (ضمیر) ضمیر منفصل مفرد مغایب (سوم شخص ) به جای او (اوی ) که در نثر امروز مرجع آن شخص و ذوی العقول است ولی قدما اکثر مرجع آن را اشیاء هم می آوردند. (یادداشت مرحوم دهخدا). او، چنانکه گویند: وی را میگویم . (برهان ) : کنون آمد از کار وی ...
-
آجر
لغتنامه دهخدا
آجر.[ ج ُ ] (معرب ، اِ) معرب آگور، از فارسی یا بگفته ٔ منتهی الارب یونانی . خشت پخته . آجور. آگور : خم رها کن ، که بود چاهی ژرف سر به آجر برآوریده شگرف . نظامی . - آجر بزرگ ؛ به فارسی تاوه گویند که معرب آن طابق است و نیز بتازی آن را اِردِبه خوانند.-...
-
پارگین
لغتنامه دهخدا
پارگین . (اِ مرکب ) (از پاره ، بمعنی رشوت و کود و گین ). گوی که در آن آبهای ناپاک گرد آید از آب حمام و مطبخ و آب سرای و غسلخانه و جز آن . بالوعه . غُدَر.(منتهی الارب ). راجِعه . (منتهی الارب ). جیئة. جیّة. اِردَبّه . گندآب . مرداب . خلاب . خا. منجلاب...
-
فردا
لغتنامه دهخدا
فردا. [ ف َ ] (ق ، اِ) پردا. در زبان پهلوی فرتاک . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). روز آینده . غد. (آنندراج ). روز بعد از امروز و دیگر روز و روز دیگر. (یادداشت به خط مؤلف ) : گفت فردا نشتر آرم پیش توخود بیاهنجم ستیم از ریش تو. رودکی .یکی حال از گذشته دی...