کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارداشس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارداشس
لغتنامه دهخدا
ارداشس . [ اَ ش ِ ] (اِخ ) بزبان ارمنی اردشیر (ارتخشیر، ارته خشثره ) را ارداشس گفته اند و چند تن از بزرگان ارمنستان بدین نام خوانده شده اند از آن جمله : ارداشس (برومی : آرتاکسیاس ) پسر ارتاواسد. رومیان پس از تصرف ارمنستان (در عصر اشک چهاردهم فرهاد چه...
-
جستوجو در متن
-
ارتاشادا
لغتنامه دهخدا
ارتاشادا. [ اَ ] (اِخ ) مأخوذ از آرداشِس ارمنی و اردشیر پارسی وهمانست که آرتاکساتا شده . (ایران باستان ص 2396).
-
اردشیر
لغتنامه دهخدا
اردشیر. [ اَ دَ / دِ ] (اِخ ) آرتاشِس یا آرداشِس پسر ارشک پادشاه ارمنستان که 26 سال سلطنت کرد. (ایران باستان ص 2585 و 2586).
-
ارداوازت
لغتنامه دهخدا
ارداوازت . [ اَ ] (اِخ ) ارته باذ را در ارمنی ارداوازت و ارداواسد گفته اند و از جمله ٔ ارداوازت نام پسر ارداشِس پادشاه ارمنستان (از خاندان اشکانی ) است که 24 سال در آنجا سلطنت کرده است . (ایران باستان ص 2598).
-
قارن
لغتنامه دهخدا
قارن . [ رَ ] (اِخ ) ابن شاه آرشاویر. پیرنیا آورده است شاه آرشاویر سه پسر و یک دختر داشت . دومین پسر او قارن بود و بزرگترین پسر او آرداشس که پس از پدر به تخت سلطنت ایران نشست . (ایران باستان ج 3 ص 2599 و 2560).
-
قارن پهلو
لغتنامه دهخدا
قارن پهلو. [ رَ ن ِ پ َ ل َ ] (اِخ ) نام تیره ای است از خانواده ٔ اشکانی . (ایران باستان ج 3 ص 2618). از نوشته های نویسندگان ارمنستان چنین برمی آید که بعد از آرشاویر در زمان سلطنت آرداشس خانواده ٔ اشکانی ایران به چهار تیره منشعب میشده یکی از آن چهار ...
-
ارته باذ
لغتنامه دهخدا
ارته باذ. [ اَ ت َ ] (اِخ ) یا اَرتاوَزْد . نام بسیاری از شاهان ارمنستان و مشهورترین آنان ، پسر تیگران (50 ق . م .) است . وی آنتوان را بفریفت و در جنگی که بر ضد پارت ها کرد شکست یافت و سپس تریمویُر روم او رابمصر کشاند و در آنجا کلِه اُپاتر فرمان داد ...
-
ارمنستان
لغتنامه دهخدا
ارمنستان . [ اَ م َ ن ِ ] (اِخ ) ارمن . ارمنیه . ارمینیه . (دمشقی ). ناحیه ای در آسیای غربی که از جانب شمال به گرجستان و از مشرق به بحر خزر و از جنوب به درّه ٔ علیای دجله و از مغرب به درّه ٔ فرات غربی یا قره سو محدود است . این ناحیت اکنون در تصرف سه ...