کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتزاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتزاء
لغتنامه دهخدا
ارتزاء. [ اِ ت ِ ](ع مص ) ارتزاء مال ؛ کم شدن و نقصان پذیرفتن آن . کم گردیدن و نقصان مال . (منتهی الارب ). || بچیزی از مال رسیدن : اِرتَزَاءَه ماله ُ؛ رسید از آن چیزی را [ از مال او چیزی بدست آورد ]. (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
ارتضاء
لغتنامه دهخدا
ارتضاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پسندیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (غیاث اللغات ). خوشنود شدن . (غیاث اللغات ). خرسند گشتن : و شرف احماد و ارتضاء ارزانی فرمود. (کلیله و دمنه ). مثالی مشتمل بر شکر مساعی و احماد موقع خدمت و ارتضاء جمله ٔ طاعت بفایق اصد...
-
ارتضاع
لغتنامه دهخدا
ارتضاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شیر خوردن . (مؤید الفضلاء). || شیر مکیدن . رِضاع . (زوزنی ). شیر خود را خود مکیدن . (منتهی الارب ). شیر خود خوردن . (تاج المصادر بیهقی ): ارتضعت العنز؛ اذا شربت لبن نفسها.
-
جستوجو در متن
-
مرتزی
لغتنامه دهخدا
مرتزی .[ م ُ ت َ ] (ع ص ) کم گردیده . نقصان پذیرفته . (آنندراج ). نعت فاعلی است از ارتزاء. رجوع به ارتزاء شود.