کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتباطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتباطی
لغتنامه دهخدا
ارتباطی . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب به ارتباط. || پیوندگاهی .
-
جستوجو در متن
-
بی علاقگی
لغتنامه دهخدا
بی علاقگی . [ ع ِ / ع َ ق َ / ق ِ ] (حامص مرکب ) بی ارتباطی . بدون بستگی . (ناظم الاطباء). || بی میلی . بی مهری .
-
خارج از موضوع حرف زدن
لغتنامه دهخدا
خارج از موضوع حرف زدن . [ رِ اَ م َ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) در ضمن محاوره مطالبی گفتن که بموضوع بحث ارتباطی ندارد. پرت صحبت کردن . حرفهای نامربوط گفتن .
-
سفیدتاک
لغتنامه دهخدا
سفیدتاک . [ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) سپیدتاک و آن نباتی باشد که خسرودارو گویندش و با میوه ٔ آن پوست را دباغت دهند و به عربی کرمةالبیضاء خوانند.(برهان ) (آنندراج ). مؤلف برهان که این کلمه را مرادف با «خسرودارو» نیز آورده و آن اشتباه است زیرا «خسرودارو»...
-
اضافی
لغتنامه دهخدا
اضافی . [ اِ فی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به اضافه . رجوع به اضافه شود. || الحاقی . (ناظم الاطباء). || نسبی . اعتباری . مقید، در مقابل مطلق : از این چهار مایه دو سبک است و دو گران . سبک مطلق آتش است و سبک اضافی هواست . و گران مطلق زمین است و گران اضافی آ...
-
عرافت
لغتنامه دهخدا
عرافت . [ ع ِ ف َ ] (ع اِمص ) (علم ...) عرافة. در اصطلاح استدلال به پاره ای از حوادث گذشته است بر حوادث آینده به مناسبت یا مشابهت خفیه که بین آنهاست و یا اختلاط و ارتباطی که با یکدیگر دارند. رجوع به کهانت شود. عمل عراف نوعی است از کهانت و مخصوص بامور...
-
کوزه زدن
لغتنامه دهخدا
کوزه زدن . [ زَ / زِ زَ دَ ] (مص مرکب )... و کاسه خوردن ، باده نوشیدن در کوزه و کاسه ، این تعبیر ارتباطی با «کاسه زدن و کوزه خوردن » ندارد. (کلیات شمس چ فروزانفر جزو هفتم ص 556) : نفسی کوزه زنیم و نفسی کاسه خوریم تا سبووارهمه بر خم خمار زنیم .مولوی (...
-
وسایل
لغتنامه دهخدا
وسایل . [ وَ ی ِ ] (ع اِ) وسائل . ج ِ وسیلة.اسباب و لوازم . (فرهنگ فارسی معین ) : با این وسایل و فضایل در خصم شکنی و دشمن شکنی بر مردان جهان فسوس کردی . (فرهنگ فارسی معین از لباب الالباب ).گر تو برانی کسم شفیع نباشدره به تو دانم دگر به هیچ وسایل . سع...
-
تونل
لغتنامه دهخدا
تونل . [ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) نفق . راههای کنده در کوه برای عبور ترن . از تهران تا شاهی صد و ده تونل هست . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). راهی که در زیرزمین سازند و یا کوه را سوراخ کنند جهت عبور راه آهن . (ناظم الاطباء). راهرو و معبر زیرزمینی که بر اسل...
-
مرتبط
لغتنامه دهخدا
مرتبط. [ م ُ ت َ ب ِ ] (ع ص ) آن که اسب آراسته و آماده برای جنگ نگاه میدارد. (ناظم الاطباء). آن که می گیرد و نگهداری می کند اسب را برای رباط . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). شخصی که معین کند اسب را برای رباط. (آنندراج ). || بسته و بهم بسته . پیوست...
-
افریقای وسطی
لغتنامه دهخدا
افریقای وسطی . [ اِ / اَ ی ِ وُ طا ] (اِخ ) کشوری جمهوری است دارای 626000 کیلومتر مربع مساحت و 1177166 تن جمعیت است و پایتخت بانجوی دارای 78412 تن جمعیت و مهمترین محصول آن پنبه می باشد. بیشتر آنان بت پرست و عده ای مسلمان و مسیحی نیز دارد. خطوط ارتباط...
-
علامرودشت
لغتنامه دهخدا
علامرودشت . [ ع َ م َرْوْ دَ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای نه گانه ٔ بخش کنگان شهرستان بوشهر است که حدود آن بدینقرار است : از شمال دهستان افرز و شهرستان فیروزآباد، از خاور دهستان خنج لار، از باختر دهستانهای جم و گله دار، از جنوب دهستانهای وراوی و گله دار...
-
سمپاتیک
لغتنامه دهخدا
سمپاتیک . [ س َ ] (فرانسوی ، ص نسبی ) جذاب . جالب توجه . (فرهنگ فارسی معین ). || دستگاه مرکزی عصبی نباتی (خودکار) که تحت اراده ٔ شخص نیست . مرکز این دستگاه عبارت از 23 زوج عقده ٔ عصبی است که در طرفین ستون بشکل زنجیری از بالا بپائین کشیده شده . این عق...
-
قیر
لغتنامه دهخدا
قیر. (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش قیر و کارزین شهرستان فیروزآباد است و آب مشروب آن و آب زراعت اطراف از چشمه و دورشته قنات تأمین میشود. سکنه ٔ آن مطابق آخرین آمار2300 تن است . شغل اهالی زراعت ، باغداری و کسب میباشد. از ادارات دولتی بخشداری و ژاندارمری بعل...