کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتاکوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتاکوان
لغتنامه دهخدا
ارتاکوان . [ اَ ک ُ اَ ] (اِخ ) (ظاهراً مصحف اردکان ) مرکز هراتی ها که بزمان اسکندر شوریده و در آن موضع مجتمع شدند. (ایران باستان ص 1654).
-
جستوجو در متن
-
ارته کاکنا
لغتنامه دهخدا
ارته کاکنا. [ اَ ت َ ] (اِخ ) آرتاکوان . ظاهراً مصحف اردکان .رجوع به اردکان و ایران باستان ص 1654 و 1655 شود.
-
ارشک
لغتنامه دهخدا
ارشک . [ اَ ش َ ] (اِخ ) اَرزاسِس . اسکندر وی را بجای ساتی بَرزَن والی آرتاکوان کرد. (ایران باستان ص 1654).
-
ساتی برزن
لغتنامه دهخدا
ساتی برزن . [ ب َ زَ ] (اِخ ) از رجال و فرماندهان عصر داریوش سوم دوازدهمین و آخرین شاهنشاه هخامنشی والی هرات است . او مردی متهور و دلاورو حادثه جو و از متحدین بس سوس والی باختر (بلخ ) بودکه از یک طرف پنجه بخون دارا آلود و از طرف دیگر بعد از تسلط اسکن...