کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتاک
لغتنامه دهخدا
ارتاک . [ اِ ] (ع مص ) نرم خندیدن . (منتهی الارب ). تبسم کردن . (آنندراج ). || پویه دوانیدن . (منتهی الارب ). شتر را دوانیدن . پویانیدن شتر. (تاج المصادر بیهقی ).
-
واژههای مشابه
-
ارتاک زرکسس
لغتنامه دهخدا
ارتاک زرکسس . [ اَ زِ س ِ ] (اِخ ) تلفظ یونانی اَرتخشثره یا اردشیر.
-
جستوجو در متن
-
پویانیدن
لغتنامه دهخدا
پویانیدن . [ دَ ] (مص ) به پویه بردن . اِخباب : اَخب ّ فَرَسه ُ؛ پویانید اسب را. (منتهی الارب ). ایجاف ؛ پویانیدن ستور. ارتاک ؛ پویانیدن شتر. (تاج المصادر).
-
ارمنستان
لغتنامه دهخدا
ارمنستان . [ اَ م َ ن ِ ] (اِخ ) ارمن . ارمنیه . ارمینیه . (دمشقی ). ناحیه ای در آسیای غربی که از جانب شمال به گرجستان و از مشرق به بحر خزر و از جنوب به درّه ٔ علیای دجله و از مغرب به درّه ٔ فرات غربی یا قره سو محدود است . این ناحیت اکنون در تصرف سه ...