کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارتاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارتاج
لغتنامه دهخدا
ارتاج . [ اِ ] (ع مص ) ارتاج باب ؛ بند کردن در را.در ببستن . ببستن . بستن در را. در را بستن . (تاج المصادر بیهقی ). || ارتاج دجاجه ؛ پر شدن شکم مرغ از تخم . پر شدن شکم ماکیان از بیضه . پربیضه شدن شکم مرغ . || ارتاج بحر؛ جوش زدن دریا و بسیار شدن آب آن...
-
جستوجو در متن
-
استرتاج
لغتنامه دهخدا
استرتاج . [ اِ ت ِ تا ] (ع مص ) بسته شدن سخن بر کسی : اُسترتج علیه (مجهولاً). (منتهی الارب ). ارتاج .
-
مرتج
لغتنامه دهخدا
مرتج . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) در بسته . دری که آن را محکم بسته باشند. (از اقرب الموارد). نعت است از ارتاج . رجوع به ارتاج شود. || پر سبزه و گیاه . مکان مرتج و أرض مرتجة؛ کثیرةالنبات . (از اقرب الموارد). || عاجز در سخن گفتن . (ناظم الاطباء). رجوع به مرتج...
-
ازلاج
لغتنامه دهخدا
ازلاج . [اِ ] (ع مص ) ازلاج باب ؛ در بستن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بند کردن در. (منتهی الارب ). ارتاج . (زوزنی ). || بسته شدن سخن بر مردم . (زوزنی ).
-
در بستن
لغتنامه دهخدا
در بستن . [ دَ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) پیش کردن در. بستن در. (ناظم الاطباء). ارتاج . ازلاج . اغلاق . (از منتهی الارب ) (دهار). ایصاد. (دهار) (المصادر زوزنی ). غلق : دارالشّفای تو بنبسته ست در هنوزتا درد معصیت به تدارک دوا کنیم . سعدی .در خرمی بر سرایی ب...