کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اربیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اربیت
لغتنامه دهخدا
اربیت . [ اِ ] (اِخ ) شهری است به روسیه ٔ شرقی (سیبری )، بمسافت 410 هزارگزی مشرق پِرم در ملتقای دو نهراربیت و نیتزا، دارای 10000 تن سکنه و معادن است .
-
واژههای همآوا
-
عربیت
لغتنامه دهخدا
عربیت . [ ع َ رَ بی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) عرب بودن . متصف به صفات عرب بودن . || در اصطلاح علوم و ادبیات و زبان عرب گویند: عربیت فلان خوب است یعنی به لغت و علوم عرب آشنا است .
-
عربیة
لغتنامه دهخدا
عربیة. [ ع َ بی ی َ ] (اِخ ) (بمعنی خشک و بی آب و علف در عبری ) در قاموس کتاب مقدس این کلمه را بجای عربستان و سرزمین عرب آورده است و گوید شبه جزیره ای است که در قسمت جنوبی آسیا فیمابین دریای احمر و دریای هند و خلیج فارس واقع است طولش از جنوب بشمال 13...
-
عربیة
لغتنامه دهخدا
عربیة. [ ع َ رَ بی ی َ ] (ص نسبی ) مؤنث عربی . رجوع به عربی شود. || لغت عرب . زبان عرب . || آنچه عرب بدان سخن گوید و تکلم کند. (از اقرب الموارد). || گاه در کتابهای فارسی پیش از نقل بیت یا قطعه از شعر عرب عربیة نویسند، مقصود از آن شعری عربی یا قطعه ا...
-
اربیة
لغتنامه دهخدا
اربیة. [اُ بی ی َ ] (ع اِ) بیغوله ٔ ران . کش ران که بشکم پیوسته است . بُن ران . (غیاث ). بیخ ران یا مابین اعلی و اسفل شکم . بُن ران . کش .- فتق اربیه . رجوع به فتق و اربیات شود.|| اهل خانه ٔ مرد. || قبیله ٔ مرد. || پسرعم مرد. ج ، اربیات .
-
جستوجو در متن
-
اسامة
لغتنامه دهخدا
اسامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) ابن مرشدبن علی بن مقلدبن نصربن منقذ الکنانی و الکلبی الشیزری الملقب بمؤیدالدولةمجدالدین و المکنی بابی المظفر از اکابر بنی منقذ اصحاب قلعه ٔ شیزر و یکی از علماء و از شجعان آنجا. او را در فنون ادب تصانیف عدیده است و ابوالبرکات...