کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اربح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اربح
لغتنامه دهخدا
اربح . [ اَ ب َ ] (ع ن تف ) سودآورتر.
-
واژههای همآوا
-
اربه
لغتنامه دهخدا
اربه . [ اَ ب َ / ب ِ ] (اِ) این کلمه درلاهیجان نام دیوس پیرس لوتوس است و در کوه درفک همین نام دارد و در نور آنرا کهلو گویند. و در شهرستان گرگان بنام اندی خرما مشهوراست . و خرما هندو و خرما هندی و بتصحیف خرمندی نیز خوانده میشود. میوه ٔ آن با آنکه گس ...
-
اربه
لغتنامه دهخدا
اربه . [ اَ رَ ب َ ] (اِخ ) نام شهریست بمغرب از اعمال زاب و آن بزرگترین شهر زاب است وگویند در حوالی آن 360 قریه است . (معجم البلدان ).
-
اربه
لغتنامه دهخدا
اربه . [ اَ رِب ْ ب َ ] (ع اِ) ج ِ رِبّة، بمعنی جماعت کثیر و گیاهیست . || اهل عهد و پیمان . اهل میثاق .
-
اربه
لغتنامه دهخدا
اربه . [ اِ ب َ ] (ع اِ) زیرکی . || حاجت . نیاز: و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن او آبائهن او آباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی اخوانهن او بنی اخواتهن او نسائهن او ما ملکت ایمانهن او التابعین غیر اولی الاربة من الرجال ... (قرآن...
-
اربه
لغتنامه دهخدا
اربه . [ اُ ب َ ] (ع اِ) حاجت . نیاز. || گره یا گرهی که تا نگشایند گشاده نشود. (منتهی الارب ). عقده یعنی گره . (مؤید الفضلاء). || قلاده . || حلقه ٔ اَخیه که در زمین محکم کنند و اسب بدان بندند. ج ، اُرب . (مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن محمدبن ثوابةبن خالد الکاتب . مکنی به ابوالعباس . محمدبن اسحاق الندیم گوید: او احمدبن محمدبن ثوابةبن یونس ابوالعباس کاتب است . این خاندان اصلا ترسا بودند و گویند یونس معروف بلبابه بود و شغل حجامی داشت و بعضی گفته اند مادر ای...