کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ارباغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ارباغ
لغتنامه دهخدا
ارباغ . [ اِ ] (ع مص ) گذاشتن شتران را تا به وقت و بی وقت آب خورند. (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خانه کردن شیطان در دلها: اِن َّ الشیطان قد أربغ فی قلوبکم و عشّش ؛ ای أقام علی فساد. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
ارباق
لغتنامه دهخدا
ارباق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ربقة. رجوع به ربقة شود.
-
جستوجو در متن
-
مربغ
لغتنامه دهخدا
مربغ. [ م ُ ب َ ] (ع ص ) واگذار شده به سیری آب خوردن . (از ناظم الاطباء). نعت است از ارباغ . (منتهی الارب ). رجوع به ارباغ و نیز رجوع به مُربَع شود.
-
مربغ
لغتنامه دهخدا
مربغ. [ م ُ ب ِ ](ع ص ) کسی که گذارد شتران را تا به وقت یا بی وقت آب خورند. (آنندراج ). آن که شتران را رها می کند که به میل و خواهش خود آب خورند. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ارباغ . رجوع به ارباغ و ارباع و مربغة شود.
-
مربغة
لغتنامه دهخدا
مربغة. [ م ُ ب َ غ َ / م ُ ب ِ غ َ ] (ع ص ) ناقه ٔ سیراب شده . ناقه ای که برای آشامیدن آزادش گذاشته اند تا هر قدر که می خواهد بیاشامد و فربه شود. (از متن اللغة). رجوع به مربغ و ارباغ شود.