کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اربابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کوشک اربابی
لغتنامه دهخدا
کوشک اربابی . [ اَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریکان که در بخش گرمسار شهرستان دماوند واقع است و 100 تن سکنه دارد. در این ده دو امامزاده است که بنای آنها قابل اهمیت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
نوده اربابی
لغتنامه دهخدا
نوده اربابی . [ ن َ دِ هَِ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قشلاق بزرگ بخش گرمسار شهرستان دماوند، در 3 هزارگزی غرب گرمسار و 2 هزارگزی جنوب ایستگاه راه آهن گرمسار، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 237 تن سکنه دارد. آبش از حبله رود، محصولش غلات و پنبه و ب...
-
جستوجو در متن
-
چاکرداری
لغتنامه دهخدا
چاکرداری . [ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) اربابی . آقایی . مهتری . منعمی . چاکرپروری . خادم نوازی : در چاکرداری و سخا سخت ستوده ست او سخت سخی مهتر و چاکرداری است .فرخی .
-
چغر
لغتنامه دهخدا
چغر. [ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قریه ای است اربابی از قرای استرآباد که از رود آب مشروب میشود و یکصد وسی تن جمعیت دارد. (از مرآت البلدان ج 4 ص 250).
-
چهارچنار
لغتنامه دهخدا
چهارچنار. [ چ َ / چ ِ چ ِ ] (اِخ ) ازقرای اربابی استرآباد است . از قنات آبیاری میشود. (مرآت البلدان ج 4 ص 298). از دهات استرآباد رستاق است . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد تألیف رابینو ص 170).
-
یعقوب
لغتنامه دهخدا
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن ، ملقب به امیر اشرف الدین هذیانی اربابی . از راویان بود و از یحیی ثقفی روایت کرده است . وی مردی ادیب و دانشمند بود و به سال 646 هَ . ق . در مصر درگذشت . (از حسن المحاضرة فی اخبار مصر و القاهرة ص 173).
-
رب ارباب
لغتنامه دهخدا
رب ارباب . [ رَب ْ ب ِ اَ ] (اِخ ) رب الارباب . خدایان خداه . اﷲ. (یادداشت مرحوم دهخدا). خدای خدایان : یا رب از جنس ما چه خیر آیدتو کرم کن که رب اربابی . سعدی .عدم کی راه یابد اندرین باب چه نسبت خاک را با رب ارباب . شیخ محمود شبستری .و رجوع به رب الا...
-
چالکی
لغتنامه دهخدا
چالکی . (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «قریه ای است اربابی از قرای استرآباد که اراضیش از آب دو رشته قنات مشروب میشود و نیز از رود بارسدن که مشهور به رودخانه ٔ شصت کلاته است قریب یک سنگ آب سهم دارد و جمعیتش 182 تن میباشد». (از مرآت البلدان ج 4 ص 78)...
-
جابور
لغتنامه دهخدا
جابور. (اِخ ) قریه ای است در ترشیز، عمده ٔ آن خالصه و قدری از آن اربابی . در این قریه میوه جات سردسیری و گرمسیری هردو بعمل می آید. هوایش معتدل است . سکنه آن از طائفه ٔ اعراب و از طائفه بهلولی و پانزده خانوار است . (مرآت البلدان ج 4 ص 20).
-
جریا
لغتنامه دهخدا
جریا. [ ] (اِخ ) قریه ای است اربابی در ملایردر سمت مغرب دولت آباد و قنات مختصری دارد و بیشتر محصول آن دیم است . حمام و مسجد دارد و بیست خانوار رعیت دارد. آبادی در جلگه واقع شده و هوای آن نسبت به سایر دیه ها گرم است و ییلاقی نیست و چهار فرسخ تا شهردول...
-
چشمه فرخار
لغتنامه دهخدا
چشمه فرخار. [ چ َ م َ ف َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «یکی از چشمه های شاهکوه است که بین سمنان و دامغان و گرگان واقع شده و به طرف دامغان جریان دارد و بیشتر قرای خالصه و اربابی را مشروب میکند». (از مرآت البلدان ج 4 ص 243).
-
خیرآمدن
لغتنامه دهخدا
خیرآمدن . [ خ َ / خ ِ م َ دَ ] (مص مرکب ) نیکوئی سرزدن . نیکی نصیب شدن : یارب از جنس ما چه خیر آیدتو کرم کن که رب اربابی . سعدی .|| حادثه ٔ خوب آمدن .سرنوشت و تقدیر نکو آمدن . واقعه ٔ خوب رخ دادن .
-
اﷲوردی آباد
لغتنامه دهخدا
اﷲوردی آباد. [ اَل ْ لاه وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریگان بخش گرمسار شهرستان دماوند در 3500 گزی جنوب خاوری گرمسار. جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 110 تن شیعه ٔ فارسی زبانند. آب آن از رودخانه ٔ حبله رود، و محصول آن غلات ، بنشن ، پنبه ، انار، انجیر و ...
-
تازه آباد عیسی در
لغتنامه دهخدا
تازه آباد عیسی در. [ زَ دِ دَ ] (اِخ ) دهی از بخش دهستان حسین آباد حومه ٔ شهرستان سنندج است که در 24هزارگزی شمال خاوری سنندج و کناره راه شوسه ٔ جدید سنندج به سقز واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 70 تن سکنه دارد، سنی ، کردی ، فارسی . آب آن از رودخان...