کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اربا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اربا
لغتنامه دهخدا
اربا. [ اَ ] (اِ) نامی است که در گیلان به کلهو دهند. رجوع به کلهو شود.
-
واژههای همآوا
-
اربع
لغتنامه دهخدا
اربع. [ اَ ب َ ] (اِخ ) رجوع به بیت اربئیل و حبرون و قاموس کتاب مقدس شود.
-
اربع
لغتنامه دهخدا
اربع. [ اَ ب َ ] (ع عدد، ص ، اِ) چهار. اربعة. || چهارگانه .- امهات اربع . رجوع به امهات شود.- تسبیحات اربع . رجوع به تسبیحات شود.- جنات اربع . رجوع به جنات شود.- جهات اربع . رجوع به جهات شود.- دوال اربع . رجوع به دوال شود.- طبایع اربع . رجوع به طبایع...
-
اربع
لغتنامه دهخدا
اربع. [ اَ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ رَبع. سرایها.
-
جستوجو در متن
-
قاچ قاچ
لغتنامه دهخدا
قاچ قاچ . (ص مرکب ) ارباً ارباً. قطعه قطعه . ترک ترک .
-
ارب
لغتنامه دهخدا
ارب . [ اِ ] (ع اِ) زیرکی . دهاء. عقل . || مکر. حیله . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || زشتی و بدی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || حاجت . ج ، آراب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دَین و وام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ...
-
عروبة
لغتنامه دهخدا
عروبة. [ ع َ ب َ ] (ع ص ) به معنی عروب است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عروب شود. || (اِ) با لام و بدون آن و هو الافصح ، روز جمعه . (منتهی الارب ).عروبة و العروبة و یوم العروبة، روز جمعه و آدینه ، و آن از اسماء قدیم است و معرب از اَ...
-
کلهو
لغتنامه دهخدا
کلهو. [ ک َ ](اِ) درختی است از دسته ٔخرمالو جزو تیره های نزدیک به تیره ٔ زیتونیان ، و میوه ای شبیه به خرما دارد و معمولاً دوپایه است و در تمام جنگلهای شمالی ایران وجود دارد. آمبرو. اربا. اربه . خرما. خرمنی . خرمندی . خروندی . انجیرخرما. اندی خرما. ای...
-
خرمندی
لغتنامه دهخدا
خرمندی . [ خ ُ م َ ] (اِ) درختی است از تیره ٔ Ebenaceae و از جنس Diospyros که تنها یک گونه ٔ آن lotus Diospyros از درختان بومی جنگلهای کرانه ٔ دریای مازندران است . در جلگه تا ارتفاع 1100 متر از سطح دریا می روید. آنرا در آستارا و طوالش آمبر، در گیلان ...
-
یال
لغتنامه دهخدا
یال . (اِ) گردن باشد. (لغت فرس اسدی ). به معنی گردن باشد مطلقاً، اعم از گردن انسان و حیوان دیگر و به عربی عنق گویند. (برهان ). گردن . (آنندراج ). عنق . (غیاث اللغات ). گردن و عنق . (ناظم الاطباء). || بیخ گردن را گفته اند. (برهان ). بن گردن . (سروری )...