کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اراضی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اراضی
لغتنامه دهخدا
اراضی . [ اَ ] (اِخ ) از بلوکات قم ، و عده ٔ قرای آن 15 و جمعیت 3000 تن است . رجوع به جغرافیای سیاسی تألیف کیهان ص 394 و 396 شود.
-
اراضی
لغتنامه دهخدا
اراضی . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ارض .
-
جستوجو در متن
-
باتلاقی
لغتنامه دهخدا
باتلاقی . (ص نسبی ) منسوب به باتلاق : اراضی باتلاقی .
-
عدنانیة
لغتنامه دهخدا
عدنانیة. [ ع َ نی ی َ ] (اِخ ) اراضی ... حجاز و نجدو اراضی مجاور آن از اواسط جزیرةالعرب و آنان را مضریه گویند و معدیه هم نامند. رجوع به قحطانیه شود.
-
ایمه
لغتنامه دهخدا
ایمه . [ اَ م ِ / اَ ی ِم ْ م ِ ] (اِ) مأخوذ از تازی . زمینی که پادشاه بخراج بسیار اندکی بکسی عطا کند. || اراضی موقوفه . || کسی که دارای اراضی باشد که پادشاه بوی بخشیده باشد. (ناظم الاطباء). || آنکه دارای اراضی موقوفه باشد. (اشتینگاس ) (ناظم الاطباء...
-
صورة
لغتنامه دهخدا
صورة. [ رَ ] (اِخ ) مکانی است در صدر یلملم از اراضی مکه . (معجم البلدان ).
-
بیض
لغتنامه دهخدا
بیض . [ ب َ ] (اِخ ) نام موضعی است در اول اراضی یمن که از آنجا به الراحه روند. (از معجم البلدان ).
-
خشاشان
لغتنامه دهخدا
خشاشان . [ خ ِ ] (اِخ ) نام دو کوهی است از اراضی مدینه . (از معجم البلدان ).
-
چیته
لغتنامه دهخدا
چیته . [ ت ِ ] (هندی ، اِ) یوزشکاری . || مقیاس اراضی . (ناظم الاطباء).
-
چکنامه
لغتنامه دهخدا
چکنامه . [ چ َ / چ ِ م َ /م ِ ] (اِ مرکب ) قباله ٔ اراضی و فهرستی که دارای حدود و اراضی است و فرمان ملکیت املاک خالصه ٔ دیوان که به کسی داده شود. (ناظم الاطباء). و رجوع به چک شود.
-
گنجینه
لغتنامه دهخدا
گنجینه . [ گ َ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) (اراضی ...) از رستاق (روستا) رودبار قم بوده است . (تاریخ قم ص 136).
-
کشمو
لغتنامه دهخدا
کشمو. [ ک ِ م ُ ] (اِ) اراضی زراعتی و صحرا در اصطلاح گناباد خراسان . کشتمان . (یادداشت مؤلف ).
-
شنام
لغتنامه دهخدا
شنام . [ ] (اِخ ) (بمعنی پیشانی خرسها) یکی از مرز و بوم اراضی موعود است که فیمابین عینان و ربله واقع بود. (قاموس کتاب مقدس ).
-
عامل نامه
لغتنامه دهخدا
عامل نامه . [ م ِم َ / م ِ ] (اِ مرکب ) حکم یا فرمانی که در تصرف کردن اراضی و جز آن به شخص داده میشود. (ناظم الاطباء).