کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اذکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اذکار
لغتنامه دهخدا
اذکار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ذِکر. یادکردنیها. اوراد.
-
اذکار
لغتنامه دهخدا
اذکار. [ اِ ] (ع مص ) یاد دادن کسی را. (منتهی الارب ). با یاد دادن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || اذکار مراءة؛ پسر زادن زن . (منتهی الارب ). پسر زائیدن او. پسر زادن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).- اذکرت ِ و ایسرت ِ ؛ دعائیست که آبستنان را گوین...
-
اذکار
لغتنامه دهخدا
اذکار. [ اِذْ ذِ ] (ع مص ) اذکار چیزی ؛ یادکردن آن را. گذشته ها یاد کردن . (مؤید الفضلاء). ادّکار. استذکار. تذکر. ذکر. || بیاد آوردن . تذکیر. با یاد آوردن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
اذدکار
لغتنامه دهخدا
اذدکار. [ اِ دِ ] (ع مص ) اِذِّکار. ادّکار.
-
ادکار
لغتنامه دهخدا
ادکار. [ اِدْ دِ ] (ع مص ) اِذّکار. اذدکار. یاد آوردن . بیاد آوردن . یاد کردن . || پند گرفتن .
-
تعقیب
لغتنامه دهخدا
تعقیب . [ ت َ ] (ع اِ) اذکار و اورادی که پس از ادای نماز خوانند. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمدبن محمد بدری اردبیلی . اوراست : انیس القلوب و غایةالمطلوب در دعوات و اذکار که بسال 763 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یافته است .
-
استذکار
لغتنامه دهخدا
استذکار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) اذّکار. تذکر. تَذکیر. ذِکری . یاد گرفتن خواستن . (زوزنی ). || یاد گرفتن . || درس گفتن . || نگاه داشتن . (منتهی الارب ). || استذکار کسی یا چیزی ؛ یاد گرفتن . || اِرتمام .
-
تسبیحات
لغتنامه دهخدا
تسبیحات . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تسبیح . اذکار و اوراد. (ناظم الاطباء) : صبر کردن جان تسبیحات تست صبر کن کان است تسبیح درست . مولوی .رجوع به تسبیح شود.
-
ابراهیم احسائی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم احسائی . [اِ م ِ اَ ] (اِخ ) از فقها و نحویین قرن یازدهم هجری ، از مردم احساء. در طریقت از مریدان شیخ تاج الدین هندی بوده . شرحی بر نظم الاجرومیه ٔ عمریطی دارد و دفع الأسی فی اذکار الصبح و المسا تألیف دیگر اوست . به عربی نیز شعر میگفته و در...
-
بطال
لغتنامه دهخدا
بطال . [ ب َطْ طا ] (اِخ )محمدبن احمدبن محمد رکسی تیمی نحوی ملقب به بطال . او راست : المستعذب فی شرح عذب المهذب . اربعین فی لفظ الاربعین . اربعین فی اذکار المساء و الصباح . وی بسال ششصد و سی و اندی درگذشت . (از روضات الجنات ص 724).
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عاصم . نووی در بحث از اذکار، از حدیث ابی مالک اشعری که «الطهور شطرالایمان » سخن گوید نام او را حارث بن عاصم آرد. ابن حجر گوید این غلط است و او کعب بن عاصم و یا حارث بن الحارث است . رجوع به کتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 2 ص ...
-
اﷲ اکبر
لغتنامه دهخدا
اﷲ اکبر. [ اَل ْ لا هَُ اَ ب َ ] (ع جمله ٔ اسمیه ) خدا بزرگ است . اکبر در این مورد بمعنی کبیر آمده . (از مهذب الاسماء). این جمله از اذکار اذان و اقامه و نماز است . رجوع به تکبیر و تکبیرةالاحرام شود : خون صید اﷲ اکبر نقش بستی بر زمین جان مرغ الحمدﷲ سب...
-
ذکر اره
لغتنامه دهخدا
ذکر اره . [ ذِ رِ اَرْ رَ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) نوعی از ذکر درویشان که تلفظ آن بشرکت زبان و سینه باشد بوجهی که آواز کشیدن اره بدان مفهوم شود یعنی لفظ اﷲ را بسوی بینی کشند و لفظ هو را بجانب قلب و سینه و این کشیدن و فروبردن هر دو لفظ مذکور به زور و...