کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادیمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادیمی
لغتنامه دهخدا
ادیمی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوبست به ادیم که بطنی است از خولان . (سمعانی ).
-
ادیمی
لغتنامه دهخدا
ادیمی . [ اَ ](اِخ ) رجوع به مبارک محمد شود. (معجم المطبوعات ).
-
ادیمی
لغتنامه دهخدا
ادیمی . [ اَ می ی ] (ع ص نسبی ) چرم گر. ادیم گر.
-
جستوجو در متن
-
ادیم گر
لغتنامه دهخدا
ادیم گر. [ اَ گ َ ] (ص مرکب ) چرم گر. ادیمی :بیال و گردن او برشدند و بازبریدبسی ادیم گر اندرمیان کوی تمیم .سوزنی .
-
مقرنی
لغتنامه دهخدا
مقرنی . [ م ُ ق َ نا ] (ع ص ) ادیم مقرنی ؛ ادیمی پیراسته به قرنوة . (مهذب الاسماء). سقاء مقرنی ؛ مَشک به قرنوة پیراسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مسلوم
لغتنامه دهخدا
مسلوم . [ م َ ] (ع ص ) مارگزیده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). سلیم . (منتهی الارب ). || پیراسته : أدیم مسلوم ؛ پوست پیراسته به برگ سَلَم . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ادیمی پیراسته به سلم . (مهذب ...
-
غلامعلی
لغتنامه دهخدا
غلامعلی . [ غ ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل که در 11هزارگزی شمال باختری بنجار و 3هزارگزی راه فرعی ادیمی به زابل قرار دارد. محلی جلگه ای است و هوای گرم و معتدل دارد. سکنه ٔ آن 376 تن شیعه اند که به فارسی بلوچی سخن میگویند. آب آن از...
-
پیران
لغتنامه دهخدا
پیران . (اِخ ) دهی از بخش پشت آب شهرستان زابل واقع در 10 هزارگزی باختر بنجار و 3 هزارگزی راه فرعی ادیمی به زابل . جلگه ، گرم ، معتدل . دارای 1093 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصول آنجا غلات و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی ...
-
طایفه ٔ گاودارخاریک
لغتنامه دهخدا
طایفه ٔ گاودارخاریک . [ ی ِ ف َ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل ، واقع در 19هزارگزی شمال باختری بنجار و 5هزارگزی باختر راه فرعی ادیمی به زابل . جلگه ، گرم و معتدل با 559 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصول آنجا غلات و لبنیات . ...
-
طایفه ٔکچیان
لغتنامه دهخدا
طایفه ٔکچیان . [ ی ِ ف َ ی ِ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل ، واقع در 7هزارگزی شمال باختری بنجار و 4 هزارگزی شمال راه فرعی ادیمی به زابل . جلگه ، گرم و معتدل با 72 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصول آنجا غلات و لبنیات . شغل ا...
-
علی آباد
لغتنامه دهخدا
علی آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل واقع در 21 هزارگزی شمال باختری ینجار، و 2 هزارگزی راه فرعی ادیمی به زابل . ناحیه ایست جلگه و دارای آب و هوای گرم و معتدل . سکنه ٔ آن 669 تن است . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. محص...
-
بالاخانه
لغتنامه دهخدا
بالاخانه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل که در 8 هزارگزی باختری بنجار و 3 هزارگزی راه فرعی ادیمی به زابل در جلگه واقع است . ناحیه ایست دارای آب و هوای گرم معتدل و 1133تن سکنه . آب آنجا از رودخانه ٔ هیرمند تأمین میشود. محصول عمده ...
-
چنگ شور
لغتنامه دهخدا
چنگ شور. [ چ َ ] (اِخ ) دهی است ازبخش پشت آب شهرستان زابل . در هیجده هزارگزی شمال باختری بنجار و دوازده هزارگزی راه فرعی ادیمی بزابل واقع شده . ناحیه ای است جلگه ای ، گرم و معتدل . و دارای 118 تن سکنه میباشد. فارسی و بلوچی زبانند. از رودخانه ٔ هیرمند...
-
حاکم
لغتنامه دهخدا
حاکم . [ ک ِ ] (اِخ ) امیرک زیادی ، علی بن ابراهیم زیادی ، مکنی به ابوالقاسم . مؤلف تاریخ بیهق گوید: او را حاکم امیرک زیادی گفته اند. و خواجه علی بن الحسن الباخرزی در کتاب دمیةالقصر، علی بن ابراهیم السبزواری آرد. و او از افاضل روزگار و بلغای خراسان ...