کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادوار
لغتنامه دهخدا
ادوار. [ اَدْ ] (ع اِ) ج ِ دَور. گردشها.- ادوار، یا ادوار سنین ؛ دوره ای که احکامیان و منجمین برای هر کوکبی از بدو خلقت تا امروز قائل شده اند و آنرا بفارسی هزارات گویند.|| گردشهای فلک یعنی زمانها. (از منتخب ، بنقل غیاث ) : و احوال قرون ماضی در ادوار...
-
واژههای مشابه
-
شارل ادوار
لغتنامه دهخدا
شارل ادوار. [ اِ ] (اِخ ) معروف به مدعی پسر ژاک ستوآر و نوه ٔ ژاک دوم . وی بسال 1720م . در رم تولد و بسال 1788 م . وفات یافت . در سال 1746 م . در کولودن بدست دوک دو کمبرلند مغلوب شد.
-
ادوار مرقص
لغتنامه دهخدا
ادوار مرقص . [ اِ ؟ ] (اِخ ) اللاذقی . او راست : الغرر مشتمل بر نثر و نظم که آنرا بسال 1905 م . در اسیوط تدوین کرده است و آن در مصر (بدون تاریخ ) بطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ).
-
پرنس ادوار
لغتنامه دهخدا
پرنس ادوار. [ پْرَ / پ ِ رَ اِ ] (اِخ ) (جزیره ٔ...) جزیره ای از کانادا در مصب ّ رود سن لوران و آن یکی از ایالات دومینیون کاناداست . دارای 88500 تن سکنه و عاصمه ٔ آن شارلُت تِتون است .
-
ادوار می یر
لغتنامه دهخدا
ادوار می یر. [ اِ م َی ْ ی ِ ] (اِخ ) مستشرق و عالم به تاریخ مشرق قدیم و متخصص در تاریخ مصر. او راست : تاریخ عهد قدیم . رجوع به ایران باستان ص 34 و 61 و 631 و 675 و 679 و 1574 شود.
-
ادوار و الاکوار
لغتنامه دهخدا
ادوار و الاکوار. [ اَدْ وَل ْ اَک ْ ] (ع اِ مرکب ) (علم الَ ....) ذکره من فروع علم الهیئة و قال والدور یطلق فی اصطلاحهم علی ثلثمائة و ستین سنة شمسیة و الکور علی مائة و عشرین سنة قمریة و یبحث فی العلم المذکور عن تبدیل الأحوال الجاریة فی کل دور و کور ...
-
جستوجو در متن
-
هزارات
لغتنامه دهخدا
هزارات . [ هََ / هَِ ] (اِ) ج ِ هزاره . ادوارسنین . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به ادوار شود.
-
گورسا
لغتنامه دهخدا
گورسا. (اِخ ) ادوار (1858 - 1936 م .). ریاضی دان فرانسوی که در لانزاک متولد شد. وی به وجودآورنده ٔ آنالیزهای بسیار دقیق و کوچک است .
-
یوگا
لغتنامه دهخدا
یوگا. (هندی ، اِ) نام هریک از ادوار هندی عالم . (یادداشت مؤلف ). || روده ٔ گوسفند پاک نکرده . (صحاح الفرس ).
-
فیروز
لغتنامه دهخدا
فیروز. (اِخ ) نام چند تن ازشاهان و شاهزادگان و نجبای ایران در زمان ساسانیان و دیگر ادوار پیش از اسلام است . رجوع به پیروز شود.
-
لمنتی
لغتنامه دهخدا
لمنتی .[ ل ِ م ُ ] (اِخ ) پیر ادوار. سیاستمدار فرانسوی ، مولد لیون (1762-1826 م .).
-
اکوار
لغتنامه دهخدا
اکوار. [اَک ْ ] (ع اِ) ج ِ کور. (دهار) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گله ٔ بزرگ از شتران یا... (از آنندراج ). و رجوع به کور شود. || اکوار و ادوار، ادوار و اکوار؛ ادوار کون . ادوار وجود. این اصطلاحات تقریباً همه به یک معنی بکار برده شد...
-
گاتو
لغتنامه دهخدا
گاتو. [ ت ُ ] (اِخ ) ژاک ادوار. نام پیکرنگار و کنده کار ممتاز فرانسوی . وی بسال 1788م . در پاریس تولد و در 1881 م . بدانجا وفات یافت .