کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادفوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادفوی
لغتنامه دهخدا
ادفوی . [ اُ ف ُ وی ی ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن علی بن احمد الادفوی الشافعی المقری النحوی . او راست : تفسیر مسمی به استغناء فی علم القرآن . و اقناع فی احکام السماع .
-
ادفوی
لغتنامه دهخدا
ادفوی . [ اُ ف ُ وی ی ] (اِخ ) کمال الدین ابوالفضل جعفربن ثعلب بن علی الادفوی الشافعی . وی به اُدفو از اعمال قوص (مصر) بسال 685 هَ . ق . متولد شد و از ابن دقیق و جز او علم فراگرفت و از جماعتی منجمله ابوحیان ادب بیاموخت و از سنه ٔ 718 تا هنگام وفات مص...
-
ادفوی
لغتنامه دهخدا
ادفوی . [ اُ ف ُ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب به اُدفوه .
-
واژههای مشابه
-
جعفر ادفوی
لغتنامه دهخدا
جعفر ادفوی . [ ج َ ف َ رِ اَ ف ُ وی ] (اِخ ) رجوع به جعفربن ثعلب ... شود.
-
جستوجو در متن
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد ادفوی . رجوع به ادفوی ابوبکر محمد... شود.
-
ابوالفضل
لغتنامه دهخدا
ابوالفضل . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) جعفربن ثعلب ادفوی شافعی . رجوع به جعفر... شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن نضر. ادیب و نحوی و شاعر بود که پیش از سال 748 هَ . ق . میزیست . او را دیوان شعری است . (از معجم المؤلفین بنقل از الطالع السعید ادفوی ص 220).
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن هبةاﷲبن عبدالسید ادفوی دشناوی . به قاهره آمد و موسیقی را نیکو میدانست .و در پایان عمر زاهد گردید. (دررالکامنة ج 2 ص 48).
-
علی قشیری
لغتنامه دهخدا
علی قشیری . [ ع َ ی ِق ُ ش َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن وهب بن مطیع قشیری شافعی . ملقب به محب الدین و مشهور به ابن دقیق العید. فقیه بود و در ماه صفر سال 657 هَ . ق . در قوص متولد شد و در رمضان سال 716 هَ . ق . در قاهره درگذشت . او راست : 1- تحفةاللبی...
-
جعفر
لغتنامه دهخدا
جعفر. [ ج َ ف َ ] (اِخ ) ابن ثعلب بن جعفر الادفوی ملقب به کمال الدین و مکنی به ابوالفضل (685 - 748 هَ . ق .) مورخ بود و از ادبیات و فقه و فرائض و موسیقی هم اطلاع داشت . در ادفو از نواحی مصر متولد شد و در قوص و قاهره به تحصیل دانش پرداخت و پس از بازگش...
-
ادفو
لغتنامه دهخدا
ادفو. [ اُ ] (اِخ ) اتفو. نام شهری بساحل نیل بجنوب اسنا . (ابن بطوطه ). نام قریه ای است بصعید مصر اعلی بین اسوان و قوص و نخل بسیار و دارای خرمائی است که از بس شیرینی کس بخوردن آن قادر نیست مگرآنکه مانند شکر در هاون بکوبند و بر عصاید پاشند. واز آنجاست...