کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادعیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادعیه
لغتنامه دهخدا
ادعیه . [ اُ عی ی َ ] (ع اِ) ادعوة. اغلوطة. بَردَکی . (ربنجنی ). بَردَکی . (مهذب الاسماء). برد. بردک . (مهذب الاسماء). لغز. احجیه . چیستان . ج ، اداعی ّ.
-
ادعیه
لغتنامه دهخدا
ادعیه .[ اَ ی َ ] (ع اِ) ج ِ دُعاء. یای تحتانی کلمه را مشدّد خواندن خطاست . (غیاث ) (آنندراج ): ادعیه ٔ خیریه .- ادعیه ٔ مأثوره ؛ دعاهائی که هر خلف از سلف خود روایت کند. (تعریفات جرجانی ). دعاهائی که از رسول صلی اﷲعلیه و آله و سلم منقولست . (غیاث )...
-
جستوجو در متن
-
قامون
لغتنامه دهخدا
قامون . (اِخ ) (دعای ...) نام یکی از ادعیه ٔ مشهوره و نام دیگر آن سیفی صغیر است .
-
مأثورة
لغتنامه دهخدا
مأثورة. [ م َءْ رَ ] (ع ص ) مؤنث مأثور. ج ، مأثورات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- ادعیه ٔ مأثورة . رجوع به ادعیه شود.
-
اداعی
لغتنامه دهخدا
اداعی . [ اَ عی ی ] (ع اِ) ج ِ اُدعیه .
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن موسی بن نصراﷲ خزرجی ، ملقب به شمس الدین . او راست : المصطفی من ادعیة المصطفی .
-
یستشیر
لغتنامه دهخدا
یستشیر. [ ی َ ت َ ] (اِخ ) نام دعایی و در کتب ادعیه مضبوط است و آغاز می شود به : الحمد للّه الذی لااله الا هو... (یادداشت مؤلف ).
-
سمات
لغتنامه دهخدا
سمات . [ س ِ ] (ع اِ) روشهای نیکو و صورتها و جانبها. ج ِ سمت . (آنندراج ) (غیاث ). || نام دعای مشهور است که در کتب ادعیه ثبت است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
مجیر
لغتنامه دهخدا
مجیر. [ م ُ ] (اِخ ) (دعای ...) نام دعائی که در کتب ادعیه مضبوط است و آغاز میشود به سبحانک یااﷲ تعالیت ... (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
بردکی
لغتنامه دهخدا
بردکی . [ ب َ دَ ] (اِ) اغلوطه . بردک . لغز. (یادداشت مؤلف ). ادعیه . احجیه . چیستان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به برد و بردک شود.
-
حرز یمانی
لغتنامه دهخدا
حرز یمانی . [ ح ِ زِ ی َ ] (اِخ ) ادعیه ای چند است که گویند حضرت رسول (ص ) به امیرالمؤمنین علی (ع ) گاه ِ سفر به یمن تلقین و تعلیم فرمود.
-
ودا
لغتنامه دهخدا
ودا. [ وِ ] (اِخ ) وداس . بر مجموعه ٔ کتب مقدس چهارگانه ٔ هندوان اطلاق میشود. اول را ریگ مینامند، دوم یاجور، سوم ساما، چهارم اتاروان . کتاب مقدس براهمه و آن چهار جزو است و کهن ترین اثر ادبی هند به زبان سانسکریت است . (یادداشت مؤلف ). ودا یا وداس بر ...
-
طاس چهل کلید
لغتنامه دهخدا
طاس چهل کلید. [ س ِ چ ِ هَِ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طاس چل کلید. طاسی است که بر یکدسته کلیدهای آهنین ادعیه نقش کنند و بر آن طاس نیز ادعیه بنگارند وبرای حصول مرادات ادعیه را خوانده ، آب در طاس انداخته بر سر خود ریزند و بعضی دیگر گویند نوعی است خ...
-
کتاب دعا
لغتنامه دهخدا
کتاب دعا. [ ک ِ ب ِ دُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کتابی که ادعیه ٔ مأثوره و اوقات آن ، در آن است ، مانند مصباح و زادالمعاد و غیره . (از یادداشت مؤلف ) (این ترکیب در تداول با فک اضافه است یعنی با سکون باء).