کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادجان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادجان
لغتنامه دهخدا
ادجان . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ دَجن . بارانهای بسیار.
-
ادجان
لغتنامه دهخدا
ادجان . [ اِ ] (ع مص ) در باران بسیار درآمدن . || ادجان مطر؛ پیوسته باریدن آن . پیوسته باران باریدن . (تاج المصادر بیهقی ). || ادجان سماء؛ پیوسته باریدن و ابرناک گردیدن هوا. || ادجان یوم ؛ ابرناک گردیدن روز. || ادجان بمکان ؛ مقیم گردیدن در جائی . ایس...
-
جستوجو در متن
-
مدجنة
لغتنامه دهخدا
مدجنة. [ م ُ ج ِ ن َ ] (ع ص ) سحابة مدجنة؛ ابر پیوسته بارنده ٔ بلافصل . (منتهی الارب ). بارانی که چند روز ادامه یابد و بی انقطاع ببارد. نعت فاعلی است از ادجان . رجوع به ادجان شود.
-
مدجن
لغتنامه دهخدا
مدجن . [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) مقیم گردنده در جائی . (آنندراج ). مقیم در جائی . (ناظم الاطباء). رجوع به داجن شود. || یوم مدجن ؛ روزی تاریک از میغ. (مهذب الاسماء). روز ابرناک . (آنندراج ). رجوع به ادجان شود.
-
دجن
لغتنامه دهخدا
دجن . [ دَ ] (ع اِ) باران کثیر. باران بسیار. ج ، ادجان . دُجُن . دِجان . || تاریکی ابر برهم نشسته . (منتهی الارب ). سایه ٔ میغ. (مهذب الاسماء). || یوم دجن به ترکیب اضافی و توصیفی هر دو درست است . (منتهی الارب ).
-
پیوسته
لغتنامه دهخدا
پیوسته . [ پ َ / پ ِ وَ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) متصل . ملصق . بهم بسته . بلافصل . بی فاصله ٔ مکانی . پیوندکرده شده . موصول . مرصوص . مربوط. ملتصق . بیکدیگر دوسیده . ملحق . لاحق . ملحق شده : جنیانجکث ، قصبه ٔ تغزغز است ... و مستقر ملک است و بحدود چین پیوس...