کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اداء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اداء
لغتنامه دهخدا
اداء. [ اَ ] (ع مص ) اَدا. گذاردن دین و حق وپیام و رسالت و زکوة را. کارسازی کردن . رسانیدن وام و غیره . پرداختن (وام ، امانت و جز آن را). پرداخت . ردّ. تأدیه . تسلیم . توختن . واپس دادن (فام را) : پس بجای آورد رسالت را و ادا کرد امانت را. (تاریخ بیه...
-
اداء
لغتنامه دهخدا
اداء. [ اِ ] (ع اِ) سربند خیک .
-
واژههای مشابه
-
اداء کامل
لغتنامه دهخدا
اداء کامل . [ اَ ءِ م ِ ] (ترکیب وصفی ) بجاآوردن کاریست بطریقی که امر شده است ، مثلاً کسی امام را درک کرده و نماز هم بخواند. (تعریفات جرجانی ).
-
اداء ناقص
لغتنامه دهخدا
اداء ناقص . [ اَ ءِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ) برخلاف اداء کامل است ، مانند نماز شخص منفرد و نماز شخص سابق بر امام در اعمال قبل از امام . (تعریفات جرجانی ).
-
واژههای همآوا
-
عداء
لغتنامه دهخدا
عداء. [ ع َ ] (ع مص ) درگذشتن از حد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از مهذب الاسماء). || ستم کردن بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِمص ) دوری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (قطرالمحیط). || (اِ) کاری که بازگرداند ترا از چیزی . (از اقرب الموارد) (...
-
عداء
لغتنامه دهخدا
عداء. [ ع ِ ] (ع اِ) سنگی نازک که بدان چیزی را بپوشانند. (از اقرب الموارد) (قطرالمحیط). در محیط المحیط عِدو را بدین معنی نوشته و گوید جمع آن عِداء است و ذیل عِدی نویسد: سنگی است رقیق که بدان چیزی را پوشانند. || (مص ) خصومت کردن با کسی و دشمن او شدن ....
-
جستوجو در متن
-
پیام بردن
لغتنامه دهخدا
پیام بردن . [ پ َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) رساندن سخنی و گفتاری از کسی بدیگری . اداء رسالت کردن . پیام رساندن .
-
اشهاد
لغتنامه دهخدا
اشهاد. [ اَ ] (ع ص ، اِ) جج ِ شاهد،بمعنی گواه و اداء شهادت کننده . (از منتهی الارب ).- علی رؤس الاشهاد ؛ بر سر جمع. در حضور گواهان بسیار. علناً و آشکارا. در چشم گواهان .
-
خیمه شب بازی درآوردن
لغتنامه دهخدا
خیمه شب بازی درآوردن . [ خ َ / خ ِ م َ / م ِ ش َ دَ وَ دَ ] (مص مرکب ) نمایش خیمه شب بازی دادن . || کنایه از اداء و اطوار درآوردن . (یادداشت مؤلف ).
-
خون بست کردن
لغتنامه دهخدا
خون بست کردن . [ خوم ْ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خون برکردن . از خونریزی بازداشتن با دارو. || قصاص قتلی را به اداء دیه بدل کردن . (یادداشت بخط مؤلف ). دیه ٔ قتل ستدن و از قصاص عفو کردن .
-
عزل
لغتنامه دهخدا
عزل . [ ع َ ] (ع اِ) آنچه پیشکی در بیت المال درآید بی وزن و بی انتقاد تا وقت اداء. (منتهی الارب ).آنچه پیشکی در بیت المال وارد شود در صورتی که غیرموزون و غیرمنتقد باشد. (ناظم الاطباء). آنچه وزن نشده وسره از ناسره جدانشده ، قبل از موعد به بیت المال وا...
-
شاوکم
لغتنامه دهخدا
شاوکم . [ ] (اِخ ) نام شحنه ٔ قراختای در ایغور باشد : در آن بهار که قراختای بر بلاد ماوراءالنهر و ترکستان غالب شد او [ بارجوق ] نیز در ربقه ٔ طاعت و قبول اداء مال آمد و او را شحنه ای فرستادنام او شاوکم بود. (جهانگشای جوینی ج 1 ص 32). شوکم . شادکم . ش...