کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخیار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخیار
لغتنامه دهخدا
اخیار. [ اَخ ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ خیر. (زمخشری ). نیکان .(دهار). برگزیدگان . نیکوتران : هرآینه صحبت اشرار موجب بدگمانی باشد در حق اخیار. (کلیله و دمنه ). || اسبان . || مردان بسیارخیر. || ج ِ خیّر. مردان بسیارخیر و نیکوکارو دین دار. (منتهی الارب ). || ا...
-
جستوجو در متن
-
لقیم
لغتنامه دهخدا
لقیم . [ ل ُ ق َ ] (اِخ ) ابن نزال .از اخیار عادیان . رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 14 شود.
-
اخایر
لغتنامه دهخدا
اخایر. [ اَ ی ِ ] (ع ص ، اِ)ج ِ اخیار. جج ِ خیر. برگزیدگان . پسندیدگان . نیکان .
-
اشبونی
لغتنامه دهخدا
اشبونی . [ اِ ] (اِخ ) هارون بن موسی . وی از شیوخ اطباء و از اخیار آنان و مؤتمن ومشهور به اعمال جراحی بود و ناصر و مستنصر (خلیفه ) را در صناعت طب خدمت کرد. (عیون الانباء ج 2 ص 46).
-
خرائطی
لغتنامه دهخدا
خرائطی . [ خ َ ءِی ی / ی ] (اِخ ) نام یکی از اخراج کنندگان اخیار بوده است و او را کتابی است بنام «هواتف » و همچنین «مکارم الاخلاق ». رجوع به تاریخ الخلفاء ص 132 و کشف الظنون شود.
-
حیدرة
لغتنامه دهخدا
حیدرة. [ ح َ دَ رَ ](اِخ ) ابوالحسن فقیه داودی . از اخیار علماء و دانشمندان و با ابن الندیم معاصر و دوست بوده است . رجوع به فهرست ابن الندیم چ مطبعه ٔ رحمانیه ٔ مصر ص 307 شود.
-
نظایر
لغتنامه دهخدا
نظایر. [ ن َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ نظیرة، به معنی مثل و مانند و نظیر : هرگاه که دو دوست به مداخلت شریری مبتلا گردند هر آینه میان ایشان جدائی افتد و از نظایر و اخوات آن حکایت شیر است و گاو. (کلیله و دمنه ). رجوع به نظائر شود. || افاضل . اماثل . اخیار. (یاد...
-
یوسفی
لغتنامه دهخدا
یوسفی . [ س ُ ] (اِخ ) ابن محمد. طبیب هروی است . در ایام بابر و همایون شاه می زیست و صاحب تألیفات ذیل است : 1 - فواید اخیار که در سال 913 هَ . ق . تألیف شده . 2 - قصیده فی حفظ الصحه که در سال 937 آن را به بابر تقدیم داشته . 3 - ریاض الادویه که در س...
-
محقوق
لغتنامه دهخدا
محقوق . [ م َ ] (ع ص ) لایق . درخور. اندرخور. زیبا. سزاوار، یقال هو محقوق به . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، محقوقون . (مهذب الاسماء) : عفریتی آدمی وش محقوق اخیار و موثوق اشرار. (تاریخ جهانگشای جوینی ). || راست و درست کرده شده . (غیاث ) (آنندراج...
-
مسبلات
لغتنامه دهخدا
مسبلات . [ م ُ س َب ْ ب َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مسبل . سبیل قرارداده شده ها. سبیل شده ها : احبار اخیار هر ملتی را از صنوف عوارضات و محن مؤون و اوقاف و مسبلات و حراث و زراع ایشان را معاف و مسلم داشته اند. (جهانگشای جوینی ). و رجوع به سبیل شود.
-
ابویحیی
لغتنامه دهخدا
ابویحیی . [ اَ بو ی َ یا ] (اِخ ) الناقد. زکریابن یحیی بن عبدالملک . یکی از کبار اخیار و او از خالدبن خداش و فضیل بن عبدالوهاب و احمدبن حنبل به اسناد روایت کند و احمدبن حنبل می گفت ابویحیی ناقد مردی صالح است . وفات ابویحیی در جمعه ٔ بیست و دوم ربیعال...
-
هفت تنان
لغتنامه دهخدا
هفت تنان . [ هََ ت َ ] (اِخ ) اصحاب کهف است و آن یملیخا، مگشلینیا، مشلیتیا، مرنوش ، دبرنوش ، شادنوش ، و مرطونش باشد. (برهان ). یعقوب وراژینی نام آنان را چنین آورده است : مالخوس ، ماکیمیانوس ، مارسیانوس ، دنوسیوس ، یوحنا، سرافیون ، کنستانتینوس . (از ح...
-
نفوس
لغتنامه دهخدا
نفوس . [ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ نَفس . رجوع به نَفس شود.- نفوس ثلاثه ؛ نفس اماره و لوامه و مطمئنه ، یا کنایه از ارواح ثلاثه که روح حیوانی و نباتی و جمادی است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به ترکیبات نَفس شود.- نفوس قدسیه ؛ ذاتهای پاک و ارواح اخیار. (...
-
هفت مردان
لغتنامه دهخدا
هفت مردان . [ هََ م َ ] (اِخ ) به معنی هفت مرد است که کنایه از اصحاب کهف باشد. (برهان ). || نیز کنایه از اخیار باشد و گویند سیصدوپنجاه وشش اند در شش مرتبه . سیصد از ایشان در یک مرتبه باشند و چهل در یک مرتبه و هفت در یک مرتبه و پنج در یک مرتبه و سه کس...