کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخوس
لغتنامه دهخدا
اخوس . [ اُ ] (اِخ ) بیرونی در آثارالباقیة در جدول ملوک کلدانی این نام را آورده است و این صورت لقب اردشیر (ارتاگزرسس ) سیم است . رجوع به اُخُس شود.
-
واژههای همآوا
-
اخوث
لغتنامه دهخدا
اخوث . [ اَ وَ ] (ع ص ) نعت است از خَوَث . نرم شکم . (مهذب الاسماء). فروهشته شکم . آویخته شکم . فراخ شکم . بزرگ شکم . مبتلا به امتلا و استرخای شکم . || ممتلی . || الیف . مؤنث : خَوْثاء.
-
اخوص
لغتنامه دهخدا
اخوص . [ اَ وَ ] (اِخ ) از اعلام مردان عربست و از جمله لقب زیدبن عمرو، شاعری از عرب .
-
اخوص
لغتنامه دهخدا
اخوص . [ اَ وَ ] (ع ص ) چشم بگودافتاده . آنکه چشمش بگودی افتاده باشد. آنکه چشم خانه اش بمغاک افتاده باشد. آنکه چشمش در مغاک افتیده باشد. (زوزنی ). || چشم دور درافتاده . ج ، خوص . || تنگ چشم .
-
جستوجو در متن
-
غیروط
لغتنامه دهخدا
غیروط. [ ] (ع ص ) آنکه در چشمان او عیبی طبیعی باشد. مترادف اَشوَس و اَخوَس و اَزوَر است . (دزی ج 2).
-
ارسیس
لغتنامه دهخدا
ارسیس . [ اَ ] (اِخ ) ابن اخوس در آثارالباقیه در جدول سلاطین ایران بدین صورت آمده و در جدول سلاطین کلدانی ارسیخ ذکر شده است . رجوع به آرسس و ایران باستان ص 1186 ببعد شود.