کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخله
لغتنامه دهخدا
اخله . [ اَ خ َل ْ ل َ ] (اِخ ) موضعی بدیار رُعین یمن ، بنام اخلةبن شرحبیل بن الحارث بن زیدبن یریم ذی رعین . رجوع به ضمیمه ٔ معجم البلدان ص 165 شود.
-
اخله
لغتنامه دهخدا
اخله . [ اَ خ ِل ْ ل َ ] (ع اِ) ج ِ خلیل . دوستان . (دهار). || ج ِ خِلال . (زمخشری ). آنچه بدان سوراخ کنند. چوبهای خلال دندان . || جج ِ خِلّة، بمعنی نیام شمشیر پوست پوشانیده و هر بطانه که نیام شمشیر را پوشانند و روده که بر سرهای کمان برگشته باشد و پو...
-
اخله
لغتنامه دهخدا
اخله . [ اَ خ ُل ْ ل َ ] (ع اِ) بلغت مصری گیاهی است . بستیناج . حَسَک .
-
جستوجو در متن
-
بستینج
لغتنامه دهخدا
بستینج . [ ب َ ن َ ] (معرب ، اِ) معرب بستینه . اُخُلَّه . رجوع به بستیباج یا بستیناج و بستیاج شود.
-
بستیباج
لغتنامه دهخدا
بستیباج . [ ب َ ] (اِ) بستیناج .بلغت رومی خسک را گویند و به لغت اهل مغرب حمص الامیرخوانند. طبیعت وی سرد است به اعتدال ، و ضماد کردن بر ورمهای گرم نافع باشد. (برهان ) (آنندراج ). گیاه و علف خلال است که در ترکی قِلَر و در عربی خِلطان گویند. (شعوری ). خ...
-
خلة
لغتنامه دهخدا
خلة. [ خ ِل ْ ل َ ] (ع اِ) نیام شمشیر پوست پوشانیده . || هر بطانه ای که نیام شمشیر را پوشاند. || روده ای که بر پشت سرهای کمان برگشته باشد. || پوست با نقش و نگار. ج ، خلل ، خلال . جج ، اخلة. || دوستی . (یادداشت بخط مؤلف ). مصادقت . هواخواهی . (منتهی ...
-
خلال
لغتنامه دهخدا
خلال . [ خ ِ / خ َ ] (ع اِ) درمیان . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب )(ملخص اللغات حسن خطیب ). ضمن . طی . بین : گفته شد آن داستان معنوی پیش ازین اندر خلال مثنوی .- خلال الدار ؛ گرداگرد حدود خانه و مابین بیوتات خانه . (منتهی الارب ).- د...