کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخضاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخضاع
لغتنامه دهخدا
اخضاع . [ اِ ] (ع مص ) نرم کردن سخن را برای زن . || پست گردن کردن پیری و مانند آن کسی را. پست گردن گردانیدن کسی را کلانسالی . || فروتن گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ).
-
واژههای همآوا
-
اخذاء
لغتنامه دهخدا
اخذاء. [ اِ ] (ع مص ) خوار و رام کردن . (تاج المصادر بیهقی ). مطیع کردن آدمی و رام کردن چاروا.
-
اخذاء
لغتنامه دهخدا
اخذاء. [ اُ خ َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اخیذ.
-
اخزاء
لغتنامه دهخدا
اخزاء. [ اِ ] (ع مص ) خوار و رام کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || رسوا کردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ): اخزاه اﷲ؛ رسوا کناد خدای او را. || هلاک کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
اخظاء
لغتنامه دهخدا
اخظاء. [ اِ ] (ع مص ) سطبر و درشت گردانیدن : اخظاه اﷲ؛ سطبر و درشت گردانید او را خدا. || فربه گردانیدن . || فربه شدن .