کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخروی
لغتنامه دهخدا
اخروی . [ اُ رَ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به اُخری . مقابل دنیوی و دنیاوی .
-
جستوجو در متن
-
اخرویة
لغتنامه دهخدا
اخرویة. [ اُ رَ وی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث اخروی .
-
آن سری
لغتنامه دهخدا
آن سری . [ س َ ] (ص نسبی ) عقبائی . اُخرَوی . آخرتی . || خدائی . الهی . غیبی . مقابل این سری : باشم گستاخ وار با تو که لاشی کندصد گنه این سری یک نظر آن سری . سنائی .سری دارم چو حافظ مست لیکن بلطف آن سری امّیدوارم .حافظ.
-
متبرعاً
لغتنامه دهخدا
متبرعاً. [ م ُ ت َ ب َرْ رِ عَن ْ ] (ع ق ) مأخوذ ازتازی ، کاری که شخص از روی اراده و میل خود از برای خدا و از جهت تحصیل ثواب و اجر اخروی می کند. (ناظم الاطباء).
-
مغبرة
لغتنامه دهخدا
مغبرة. [ م ُ غ َب ْ ب ِ رَ ] (ع اِ) نام گروهی که پیوسته مشغول به ذکر خدا می باشند و مکرر می کنند قرائت قرآن راو ترغیب می کنند مردم را در اعمال اخروی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || گروهی که شعر می خوانند به الحا...
-
بشر
لغتنامه دهخدا
بشر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عاصم بن عفیان ثقفی . یکی از صحابه است و از جانب خلیفه ٔ دوم برای اداره ٔ شغل صدقات در اهواز نامزد شد ولی از بیم مجازات اخروی دخالت در امور عباد را نپذیرفت . بعضی از محدثان وی را از تابعان شمرده اند. رجوع به قاموس الاعلام ترکی ...
-
دنیوی
لغتنامه دهخدا
دنیوی . [ دُن ْ ی َ وی ی / وی ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب است به دنیا. (منتهی الارب ) (از آنندراج )(از غیاث ) (ناظم الاطباء). دنیاوی . دنیایی . نقیض اخروی . (یادداشت مؤلف ): و می خواستیم که ثمره ٔ آن از حطام دنیوی هرچه تمامتر بیابد. (کلیله و دمنه ). عا...
-
اصفونی
لغتنامه دهخدا
اصفونی . [ اَ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن یوسف بن ابراهیم اصفونی نجم الدین ابوالقاسم مصری شافعی ، نزیل حرم . (677 - 750 هَ . ق .) او راست : مختصر الروضة للنووی در فروع . (از اسماءالمؤلفین ج 1 ستون 537). و صاحب حبیب السیر آرد:... اصفونی در سنه ٔ خمسین و سب...
-
مدخر
لغتنامه دهخدا
مدخر. [ م ُدْ دَ خ َ ] (ع ص ) (از «ذ خ ر») نهاده . برنهاده . اندوخته . ذخیره شده . الفغده . الفنجیده . بیلفغده . بیلفنجیده . (یادداشت مؤلف ). نعت مفعولی است از ادخار. رجوع به ادخار شود : غنایم دنیوی که به دست نهب و تاراج اندوخته می شد با مثوبات اخرو...
-
ابونصر
لغتنامه دهخدا
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) ابن ابی جعفر محمدبن ابی اسحاق احمد کرمانی هروی . مؤلف حبیب السیر (چ طهران ج 1 ص 310)آرد: در سنه ٔ خمسمائه (500 هَ . ق .). ابونصربن ابی جعفربن ابی اسحاق الهروی از منازل دنیوی بمنزهات اخروی انتقال نمود و او از علم ظاهری و باط...
-
دنیاوی
لغتنامه دهخدا
دنیاوی . [ دُن ْ وی ی / وی ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به دنیا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). جهانی . این جهانی . دنیوی . دنیایی . نقیض اخروی . (یادداشت مؤلف ) : و بعد از آنکه حال دنیاوی ما نیک شده بود... (سفرنامه ٔ ناصرخس...
-
زاهدالعلماء
لغتنامه دهخدا
زاهدالعلماء. [ هَِ دُل ْ ع ُ ل َ ] (اِخ ) لقب منصوربن عیسی مکنی به ابوسعید طبیب نصرانی نسطوری مذهب است . وی طبیب نصیرالدولةبن مروان و مورد احترام و اعتماد فراوان او بود. وی بیمارستان میافارقین را تأسیس کرد. سدیدالدین بن رقیقه ٔ طبیب حکایت کند که موج...
-
بغشور
لغتنامه دهخدا
بغشور. [ ب َ ] (اِخ ) نام قریه ای است میان سرخس و هرات و معنی ترکیبی آن بغشور است که گو آب شور باشد چه بغ بمعنی گودال است . (برهان ). شهری است بین هرات و مروالروذ. (معجم البلدان ). دهی است میان سرخس و هرات و معنی ترکیبی آن مغاک شور چه زمینش شوره زار ...
-
چربک
لغتنامه دهخدا
چربک . [ چ َ ب َ ] (اِ) مصغر «چربه » است که چربه ٔ نقاشان باشد، و آن کاغذی است بسیار تنک و چرب که نقاشان بر روی صفحه ٔ تصویر یا نقشی با خط خوب گذارند و با قلم موی صورت و طرح آنرا بردارند. (برهان ) (ناظم الاطباء). به آن معنی باشد که نقاشان چون خواهند ...