کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخذ و عمل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخذ و عمل
لغتنامه دهخدا
اخذ و عمل . [ اَ ذُ ع َ م َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول عامّه ، فوائد نامشروع پیاپی از چیزی یا از کسی .
-
واژههای مشابه
-
آخذ
لغتنامه دهخدا
آخذ. [ خ ِ ](ع ص ) گیرنده . ج ، آخذین . || شتری که بفربهی آغازیده باشد. || اشتری که دندان آن شروع ببرآمدن کرده باشد. || شیر که زبان بگزد از شدت ترشی . || آنکه چشم دردگن دارد.
-
اخذ کردن
لغتنامه دهخدا
اخذ کردن .[ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اخذ. گرفتن . ستدن . فاگرفتن .قبض کردن . || یافتن . دریافتن . درک کردن . فراگرفتن . || اخذ کردن از؛ برداشت کردن .
-
جستوجو در متن
-
ربایندگی
لغتنامه دهخدا
ربایندگی . [ رُ ی َ دَ / دِ ] (حامص ) عمل وصفت رباینده . حالت و چگونگی رباینده . رجوع به رباینده و ربودن شود. || اخذ و گرفتگی . (ناظم الاطباء). || دزدی و سرقت . (ناظم الاطباء).
-
بیش ستانی
لغتنامه دهخدا
بیش ستانی . [ س ِ ] (حامص مرکب ) عمل بیش ستان . اخذ بیش از حد : با تو نمایند نهانیت راکم دهی و بیش ستانیت را.نظامی .
-
زردبة
لغتنامه دهخدا
زردبة. [ زَ دَ ب َ ] (ع اِ) عمل خفه کردن . (ناظم الاطباء).قال ابوبکر و یقال : زردمه و زردبه ؛ اذا عصر حلقه . قال : و کان ابوحاتم یقول : الزردمة بالفارسیة «الدمه »؛ای اخذ بنفسه و حکی عنه فی موضع الاخرانه . قال : اصله «زیردمه »؛ ای تحت النفس . (المعرب ...
-
دست درازی نمودن
لغتنامه دهخدا
دست درازی نمودن . [ دَ دِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) دست درازی کردن . تعدی کردن : حاکمی متصدی شغل و عمل آنجا شده دست درازی می نماید به اخذ جرایم . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 50). هرهرة؛ ستم و دست درازی نمودن . (منتهی الارب ).
-
اجیر
لغتنامه دهخدا
اجیر. [ اَ ] (ع ص ، اِ) مزدور. (غیاث ) (مؤید). پیشیار. مزدبگیر. شخصی که انجام عملی را متعهد میشود در برابر مزدی .- اجیر خاص ؛ اجیری که متعهد میشود عملی را شخصاً در مدت معین انجام دهد. اجیر خاص حق ندارد که برای شخص دیگری غیر از مستأجر عملی را انجام...
-
کشی
لغتنامه دهخدا
کشی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص ) عمل کشیدن و همواره بصورت ترکیبی استعمال میشود در تمام معانی اعم از نقل و حمل یا تحمل یا پیمودن و نظایر آن . (یادداشت مؤلف ).- آب کشی ؛ عمل کشیدن آب . استخراج آب از چاه . بیرون آوردن آب از آب انبار.- || عمل حمل آب . عمل ب...
-
گیرش گاه
لغتنامه دهخدا
گیرش گاه . [ رِ ] (اِ مرکب ) گرفتن جای . مکان گرفتن . || آنجا که گیرد. جایی که عمل اخذ و گرفتن کند چون هریک از دو دهانه ٔ انبر و یا گاز انبر از سوی درون . جانب درونی دهانه ٔ انبر یا گاز که معمولاً آژده است چون رویه ٔ سوهان : و در جمله احتیاط باید کرد...
-
رشوت گرفتن
لغتنامه دهخدا
رشوت گرفتن . [ رِش ْ / رُش ْ وَ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) رشوه گرفتن . پاره ستدن . رشوت ستدن . (یادداشت مؤلف ) : به رشوت عامل از خود گر کند اصحاب سلطان رامکافات عمل از هیچکس رشوت نمی گیرد. صائب تبریزی (از آنندراج ).- به رشوت گرفتن ؛ به رسم رشوت اخذ ک...
-
وجادة
لغتنامه دهخدا
وجادة. [ وِ دَ ] (ع اِمص ) (اصطلاح رجال و درایة) وجاده آن است که شخصی کتابی یا حدیثی را با خط راوی آن می بیند بدون آنکه خود راوی آن را دیده باشد پس در صورتی که به راوی آن وثوق داشته باشد آن را روایت میکند، طریق روایت آن کتاب و آن روایت این است که بگو...
-
چوپان بیکی
لغتنامه دهخدا
چوپان بیکی . [ ب َ ] (اِ مرکب ) مالیات و عوارض متعلق بحیوانات در عهد صفویه است که سالیانه بمبلغ دوهزار تومان میپرداختند و این مشابه قپچور دوران مغول میباشد. (مینورسکی ، سازمان اداری حکومت صفوی ص 215 و222). شغل ضابطه نویس آن است که محصولات و مستغلات د...