کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اختلاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اختلاع
لغتنامه دهخدا
اختلاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) گرفتن مال کسی را. || طلاق گرفتن زن برمال . (منتهی الارب ). واخریدن زن ، خود را بمهر و جز آن . (آنندراج ). خویشتن بازخریدن زن . (تاج المصادر بیهقی ). خویشتن را واخریدن زن . (زوزنی ). سر خریدن زن .
-
واژههای همآوا
-
اختلاء
لغتنامه دهخدا
اختلاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بریدن بشمشیر. || درودن و برکندن گیاه تر را. گیاه درودن و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی ). گیاه و آنچه بدان ماند درودن . (زوزنی ).
-
جستوجو در متن
-
مختلع
لغتنامه دهخدا
مختلع. [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) زن طلاق گیرنده بر مال . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به اختلاع شود.
-
مختلعة
لغتنامه دهخدا
مختلعة. [ م ُ ت َ ل ِ ع َ ] (ع ص ) امراءة مختلعة؛ زن آرزومند جماع . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد) (آنندراج )(ناظم الاطباء). || زن طلاق داده شده به طلاق خلع. زنی که مهر خود را به شوی خود بذل کرده است تا او را طلاق دهد. رجوع به طلاق و طلاق خلع و...