کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اختلاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اختلاس
لغتنامه دهخدا
اختلاس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ربودن . (تاج المصادر بیهقی ). مخالسه . تخلس . (زوزنی ). || زود ربودن . سلب کردن . || مؤلف آنندراج آرد: فی الاصطلاح ، ادا کردن است معانی مدح (را) در غزل و یا برعکس . مثال اول ، میرزا صائب گوید:خاکدان دهر مفلس بود از نقد مر...
-
جستوجو در متن
-
تخلس
لغتنامه دهخدا
تخلس . [ ت َ خ َل ْ ل ُ ] (ع مص ) اختلاس . (زوزنی ). ربودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
اختداف
لغتنامه دهخدا
اختداف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ربودن . اختطاف . اختلاس . || اختداف ثوب ؛ بریدن جامه را.
-
دغرة
لغتنامه دهخدا
دغرة. [ دَ رَ ] (ع مص ) ربوده گرفتن چیزی را. (منتهی الارب ). گرفتن چیزی را با اختلاس و ربودن . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) ربودگی . (ناظم الاطباء).
-
امتعال
لغتنامه دهخدا
امتعال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بشتاب ربودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): امتعل فلان ؛ دارک الطعان فی اختلاس و سرعة. (اقرب الموارد).
-
نهرة
لغتنامه دهخدا
نهرة. [ ن َ رَ ] (ع اِمص ) ربودگی . (منتهی الارب ). دغرة. خلسة. (اقرب الموارد) (از متن اللغة). اختلاس . (ناظم الاطباء). || خواندگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دعوت . (ناظم الاطباء).
-
تلمع
لغتنامه دهخدا
تلمع. [ ت َ ل َم ْ م ُ ] (ع مص ) ربودن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اختلاس . (اقرب الموارد). || روشن شدن و درخشیدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). درخشیدن برق و جز آن . (از اقرب الموارد).
-
سان بلانسی
لغتنامه دهخدا
سان بلانسی . [ سام ْ بْلا / ب ِ س ِ ] (اِخ ) ژاک د بن . مطلع در امور مالی فرانسه . متولد در تورس (در حدود 1457 - 1527م .). وزیر لویی دوازدهم و فرانسوای اول . او به اختلاس از خزانه دولت متهم و در قصر مُن فوکن بدار آویخته شده است .
-
مختلس
لغتنامه دهخدا
مختلس . [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) رباینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). رباینده و خود کشنده . (ناظم الاطباء). || دزدی کننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || (اصطلاح فقهی )آنکه مالی را ازمحل غیرحرز و بطور مخفی سرقت می کند مانند ...
-
خدف
لغتنامه دهخدا
خدف . [ خ َ ] (ع مص ) بناز زیستن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از قاموس ) (از تاج العروس ). || برف باریدن آسمان . || بریدن جامه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || اختلاس کردن . ربودن . (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از متن اللغة)...
-
ژیلیپ
لغتنامه دهخدا
ژیلیپ . (اِخ ) نام سردار اسپارتی در اواخر قرن پنجم قبل از میلاد. وی برابر شهر سیراکوز بر دو سردار آتنی بنام نیسیاس و دموستن ظفر یافت و سپاه آنان را منهزم ساخت (413 ق .م .) و پس از تسخیر شهر آتن بفرمان لیزاندر مأمور حمل غنائم جنگ به اسپارت شد ولی به ...
-
حسن میمندی
لغتنامه دهخدا
حسن میمندی . [ ح َ س َ ن ِ م َ م َ ] (اِخ ) وی پدر وزیر احمد حسن میمندی است که در حرف الف یاد شده است . حسن در زمان سبکتکین عامل بست بوده و به اتهام اختلاس کشته شده است . رجوع به تاریخ گزیده ص 401 و مجالس النفائس ص 344 و نزهة القلوب ج 3 ص 147 و فیه م...
-
طمغاجی
لغتنامه دهخدا
طمغاجی . [ طَ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) این کلمه صورتی از تمغاچی است که زننده ٔ تمغا بر فرمانها یا بارها و عدلها باشد و ظاهراً وقتی معنی مجازی نیز گرفته است بمعنی شوخ و عیار و فریبنده در صفت معشوقه : ساقیان نادره گوینده ٔ شیرین ادامطربان چابک طمغا...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) (سید...) گور سرخی . حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده در ترجمه ٔ احوال الجایتو سلطان محمد خدابنده آرد:... در سنه ٔ خمس و سبعمائه سیدتاج الدین گورسرخی که نایب امیر هورقوداق بود و به نیابت امیر سونج اتابک الجایتو سلطان رسید او ...