کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اختصاص داد به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اختصاص دادن
لغتنامه دهخدا
اختصاص دادن . [ اِ ت ِ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را بکسی مخصوص کردن و شریک نکردن دیگری را در آن .
-
اختصاص داشتن
لغتنامه دهخدا
اختصاص داشتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) مختص بودن . مخصوص بودن و شریک نداشتن . اقتصار کردن .
-
اختصاص ناعت
لغتنامه دهخدا
اختصاص ناعت . [ اِ ت ِ ص ِ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عبارت از تعلق مخصوص است که بواسطه ٔ آن یکی از متعلقین را ناعت و دیگری را منعوت گویند. نعت حال است و منعوت محل . مانند تعلقی که بین رنگ سفیدی و جسم پیدا شود که سفیدی نعت است و جسم منعوت . گویند...
-
جستوجو در متن
-
گاری بالدی
لغتنامه دهخدا
گاری بالدی . (اِخ ) ژزف . وطن پرست ایتالیائی ، متولد نیس ، وی ابتدا در راه وحدت ایتالیا و ضد اتریش و بعداً ضد دولت پادشاهی ناپل و حکومت پاپ مبارزه کرد. و در (1870 - 1871 م .) شمشیر خود را به خدمت به فرانسه اختصاص داد. (مولد 1807 - وفات 1882 م .).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) از اعیان ملازمان ملک ناصر، سلطان مصر که بهمراهی اتلمش و آقیه بسفارت نزد امیرتیمور گورکان رفت و تیمور او را به انعام خلعت و زر و کلاه و کمر اختصاص داد. رجوع بحبط ج 2 ص 166 و 167 شود.
-
غذوی
لغتنامه دهخدا
غذوی . [ غ َ ذَ وی ی ] (ع اِ) غدوی (به دال ) است در همه ٔ معانی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). هر آنچه در شکم حوامل باشد یااینکه به گوسفند اختصاص دارد. ابن اعرابی گوید: غذوی ، بهم و هر حیوانی است که تغذیه می شود. و نیز گوید: مردی اعرابی از بلهجیم ب...
-
یحیی
لغتنامه دهخدا
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن عباس بن علی ، از پادشاهان دولت رسولیه در یمن بود. پس از خلع برادرزاده اش (اسماعیل بن احمدبن اسماعیل ) به حکومت رسید و به سال 842 هَ . ق . در زبید درگذشت و در تعز به خاک سپرده شد. پادشاهی خردمند و باتدبیر و ن...
-
ربیعة خاتون
لغتنامه دهخدا
ربیعة خاتون . [ رَ ع َ ] (اِخ ) ربیعة بنت ایوب (نجم الدین )بن شاذی بن مروان ، دختر سلطان صلاح الدین یوسف . زنی دانشمند و پرهیزگار بشمار میرفت . بنیانگذار مدرسه ٔ حنبلة در جبل صالحیه ٔ دمشق بود و برای آن اوقافی اختصاص داد. ربیعة به سال 561 هَ . ق . مت...
-
ساربوغا
لغتنامه دهخدا
ساربوغا.(اِخ ) (امیر شیخ نورالدین ...) از سرداران امیر تیمور بود. بسال 797 در لشکرکشی تیمور بدشت قبچاق و جنگ با توقتمش خان هنگامی که ضعف و فتور به سپاه تیمور روی آور شده بود مردانگیها و جانسپاریهای ساربوغا موجب پیروزی گردید و تیمور او را بمزید عنایت ...
-
مهمانخانه
لغتنامه دهخدا
مهمانخانه . [ م ِ ن َ / ن ِ ](اِ مرکب ) خانه که برای فرود آمدن مهمان اختصاص داده باشند. قسمتی در ساختمان خانه (اطاق یا سالن ) که اختصاص به مهمان دهند. || مضیفة. دارالضیافة. مأدبة : گفتند یا رسول اﷲ آنچ ما خوردیم از طعامهای مهمانخانه ٔ تو نبود. (تاری...
-
غالب
لغتنامه دهخدا
غالب . [ ل ِ ] (اِخ ) طبیب . وی مشهور به طبیب المعتضد باﷲ است ولی در آغاز کارش طبیب پدر او (موفق ) بود و در روزگار خلافت متوکل به خدمت موفق مشغول بوده و به او اختصاص داشته است ، و بسبب همین سابقه هنگامی که موفق به خلافت رسید غالب را بسیار بنواخت و مل...
-
زاذویه
لغتنامه دهخدا
زاذویه . [ ی َ ] (اِخ ) مرزبان سرخس بود و با عبداﷲبن خازم که بدستور عبداﷲبن عامر بعزم فتح سرخس آمده بود پیمان صلح بست . بلاذری آرد: زاذویه مرزبان سرخس به ابن خازم پیشنهاد صلح کرد و تعهد کرد زنان سرخس را بدو تسلیم کند و از مردان صد تن مسلمان شوند. ابن...
-
سوئز
لغتنامه دهخدا
سوئز. [ ءِ ] (اِخ ) ترعه ای است در خاک مصر که بحرالروم (مدیترانه ) را بدریای سرخ متصل میکند و در قرن 19 میلادی بوسیله ٔ فردینان دُلِسپس فرانسوی حفر شده وآمریکاییان آنرا به پایان رسانیدند. طول این ترعه از بندر سوئز در ساحل بحر احمر تا پرت سعید در بحرا...
-
تکشمیشی
لغتنامه دهخدا
تکشمیشی . [ ت ِ ش ِ ] (مغولی ، اِ) تکشمشی : دیگر از اکابر و معارف که بسبب سرما و برف در راه مانده بودند دررسیدند و شرف تکشمیشی یافت . (جهانگشای جوینی ). و رکن الدین جز این خزاین که در میمون دزداشت لایق تکشمیشی پادشاه چیزی که در آن خیری باشد. (جهانگشا...