کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اخبط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اخبط
لغتنامه دهخدا
اخبط. [ اَ ب َ ] (ع ص ) مرد پای زننده . ج ، خُبط. || (ن تف ) نعت تفضیلی از خبط.- امثال : اخبط من حاطب لیل ؛ لأن ّ الذی یحتطب لیلاً یجمع کل شی ٔ مما یحتاج الیه و ما لایحتاج فلایدری ما یجمع.اخبط من عشواء ؛ و هی الناقة التی لاتبصر باللیل فهی تطاء کل ...
-
جستوجو در متن
-
خبط
لغتنامه دهخدا
خبط. [ خ ُ ] (ع اِ) ج ِ اخبط. رجوع به اخبط شود.
-
پازننده
لغتنامه دهخدا
پازننده . [ زَ ن َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) که پای بر زمین زند: اَخبَط؛ مرد پازننده . (منتهی الارب ).
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن مرار شیبانی کرمانی مکنی به ابوعمرو. متوفی بسال 206 هَ . ق . او راست : کتاب النحل و العسل . کتاب الجیم در لغت ، و گویند این کتاب تألیف ابوعمرو شمربن حمدویه ٔ هروی است . (کشف الظنون ). و ابن خلکان گوید: اسحاق بن مرار الشیبانی...