کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احلاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احلاس
لغتنامه دهخدا
احلاس . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حِلس و حَلَس .
-
احلاس
لغتنامه دهخدا
احلاس . [ اِ ] (ع مص )پوشیدن ستور. (تاج المصادر). پلاس بر پشت ستور افکندن . حِلس پوشانیدن ستور را. || حِلس پوشیدن شتر. || باران خرد باریدن . پیوسته باریدن . || بسیار گردیدن گیاه و پوشیدن آن زمین را. || افلاس . (منتهی الارب ). || غبن در بیع. || محکم ک...
-
واژههای همآوا
-
اهلاس
لغتنامه دهخدا
اهلاس . [ اِ ] (ع مص ) سست خندیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پنهان خندیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || پنهان کردن سخن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || نهان راز گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). راز کردن . (آنندراج ...
-
جستوجو در متن
-
محلسة
لغتنامه دهخدا
محلسة. [ م ُ ل ِ س َ ] (ع ص ) ارض محلسة؛ زمین که گیاه بر وی مانند حلس شده باشد از بسیاری .(منتهی الارب ). زمینی که گیاه بر روی وی از بسیاری مانند گلیم باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به احلاس شود.
-
حلس
لغتنامه دهخدا
حلس . [ ح ِ ] (ع اِ) حَلَس . پلاس . (دهار). گلیم سطبر که بر پشت شتر زیر برذعه نهند و در خانه زیر فرش های فاخره افکنند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). نمدزین . (دستوراللغة). ج ، احلاس ، حلوس ، حلسه . || تیر چهارم قمار و آن چهار بخش دارد....
-
محلس
لغتنامه دهخدا
محلس . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) آن که حلس پوشاند شتر را و حلس گلیم سطبر که بر پشت شتر زیر بردعه نهند. (آنندراج ). کسی که باگلیم می پوشاند پشت شتر را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || باران پیوسته بارنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). بارانی که با قطره...
-
ح
لغتنامه دهخدا
ح . (حرف ) حرف ششم است از حروف هجاء عرب پس از جیم و پیش از خاء و حرف هشتم از حروف فارسی پیش از خاء و پس از چ . و آن از حروف مصمته ٔ ملفوظة ویکی از حروف ششگانه ٔ حلقیه است و آن را به حساب جُمَّل و هم حساب ترتیبی فارسی به هشت دارند و نام آن حاء است و آ...
-
افلاس
لغتنامه دهخدا
افلاس . [ اِ ] (ع مص ) بی چیز شدن ، گویی درمهای او پشیز گشته یا بجایی رسیدن که گویند فلسی ندارد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بی چیز شدن یعنی بجایی رسیدن که گویند فلسی ندارد. بدانکه در این لفظ خاصیت باب افعال سلب مأخذ است . (آنندراج ) (غیاث اللغات...
-
لسان الحمرة
لغتنامه دهخدا
لسان الحمرة. [ ل ِ نُل ْ ح ُم ْ م َ رَ ] (اِخ ) ورقأبن اشعر مکنی به ابوکلاب . و او از علمای انساب است . (ابن الندیم ). هو ورقأبن الاشعر البکری کان من افصح الناس و انسبهم و اعظمهم بصراً(؟) بالخطاب و کان حاضر البدیهة سریع الجواب حسن الحدیث . خرج المغ...
-
پلاس
لغتنامه دهخدا
پلاس . [ پ َ ] (اِ) پشمینه ٔ سطبر که درویشان پوشند و نیز بمعنی قسمی پشمینه ٔ گستردنی باشد شبیه به جاجیم . چیزی است مثل کرباس که از ریسمان پوست درخت سن بافند به هندی تات گویند... و در مدار و لطائف و سراج نوشته نوعی از پشمینه ٔ سطبر و در بهار عجم نوعی ...