کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احقر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احقر
لغتنامه دهخدا
احقر. [ اَ ق َ ] (ع ن تف ) حقیرتر. خُردتر. کوچکتر. || خوارتر: احقر من التراب .
-
جستوجو در متن
-
پچیز
لغتنامه دهخدا
پچیز. [ پ َ ] (ص ) کهین . کمترین . کمینه . اصغر. احقر. محتمل است این صورت مصحف نچیز بمعنی ناچیز باشد.
-
خوردتر
لغتنامه دهخدا
خوردتر. [ خوَرْدْ / خُرْدْ ت َ ] (ص تفضیلی ) خردتر. کوچکتر. اصغر. احقر. || جوانتر. از حیث سن کوچکتر. (ناظم الاطباء).
-
ارذل
لغتنامه دهخدا
ارذل . [ اَ ذَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از رذالت . رذیل تر. خوارتر. (ربنجنی ) (مهذب الاسماء). زبون تر. (غیاث ). پست تر. اخس . دون تر. ادنی . فرومایه تر. اَشرط: ارذل ناس . ارذل قیم . || ناکس تر. (غیاث ). || احقر. || (ص ) رذل . رذیل . ناکس . فرومایه . بل...
-
ناطق اصفهانی
لغتنامه دهخدا
ناطق اصفهانی . [ طِ ق ِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرزا صادق . از شاعران قرن سیزدهم هجری قمریست . مؤلف ریحانةالادب آرد: «در تاریخ گوئی و عددجوئی قدرتی عجیب داشته و در این فن گوی سبقت از دیگران ربوده است ، چنانکه عدد ابجدی هریک مصراع از اکثر قصایدش ماده ٔ تاری...
-
ابوعثمان
لغتنامه دهخدا
ابوعثمان . [ اَ ع ُ ] (اِخ ) مغربی . یکی از کبار مشایخ صوفیه است مرید شیخ ابوعلی کاتب و شیخ ابوالقاسم گرگانی مرید اوست . شیخ فریدالدین عطار گوید: او از اکابر ارباب طریقت بود و از جمله ٔ اصحاب ریاضت و در مقام ذکر و فکر آیتی بود و در انواع علم خطوه داش...
-
کمتر
لغتنامه دهخدا
کمتر. [ ک َ ت َ ] (ص تفضیلی ، ق ) اندک تر. (ناظم الاطباء). اقل . اندک تر. (فرهنگ فارسی معین ) : تو دانی که از هندوان صدهزاربود پیش من کمتر از یک سوار. فردوسی .صد و بیست رش نیز پهناش بودکه پهناش کمتر ز بالاش بود. فردوسی .اگر چه رهی را تو کمتر نوازی بپ...
-
کهتر
لغتنامه دهخدا
کهتر. [ ک ِ ت َ ] (ص تفضیلی ) به معنی کوچکتر باشد، چه «که » به معنی کوچک و خرد باشد. (برهان ) (آنندراج ). کوچکتر و خردتر. (ناظم الاطباء). اصغر. مقابل مهتر. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : پس شیرین را گفت او را برهنه کن تا همه ٔ اندام وی بنگرم . او ر...
-
حجةالاسلام شفتی
لغتنامه دهخدا
حجةالاسلام شفتی . [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ م ِ ش َ ] (اِخ ) سیدمحمد باقربن تقی موسوی النسب شفتی رشتی الاصل اصفهانی الموطن والمدفن . از اعاظم علمای اواخر امامیه ، فقیه اصولی ادیب نحوی رجالی ریاضی بوده و در فقه و اصول و رجال و روایت و هیئت و علوم ادبیه و ...