کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احصال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احصال
لغتنامه دهخدا
احصال . [ اِ ] (ع مص ) احصال نخل ؛ غوره کردن خرمابُن . (منتهی الارب ). باغوره شدن خرما. (تاج المصادر).
-
واژههای همآوا
-
احثال
لغتنامه دهخدا
احثال . [ اَ ] (اِخ ) (یوم ذی ...) وقعه ای است بین بنوتمیم و بکربن وائل و مشهور است . (مراصد).
-
احثال
لغتنامه دهخدا
احثال . [ اِ ] (ع مص ) احثال دهر؛ موافقت نکردن زمانه . || خورش بد دادن کودک را و بد پرورانیدن .
-
احسال
لغتنامه دهخدا
احسال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حِسل .