کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احسن الخالقین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احسن الخالقین
لغتنامه دهخدا
احسن الخالقین .[ اَ س َ نُل ْ خا ل ِ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) نیکوترین آفرینندگان : فتبارک اﷲ احسن الخالقین . (قرآن 14/23).|| (اِخ ) یکی از اسماء صفات باری تعالی .
-
واژههای مشابه
-
احسن تقویم
لغتنامه دهخدا
احسن تقویم . [ اَ س َ ن ِ ت َق ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نیکوتر راست کردنی . || روی خوب . || راست قامت : لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم . (قرآن 4/95). بهترین تعدیل . نیکوتر ترکیب . (تفسیر ابوالفتوح ).بخط احسن تقویم و آخرین تحویل به آفتاب هویت بچا...
-
احسن الطلاق
لغتنامه دهخدا
احسن الطلاق . [ اَ س َ نُطْ طَ ] (ع اِ مرکب ) آن است که مرد زن خویش را در طُهر طلاق دهد و با او نیارامدو ترک او گوید تا عده ٔ او بپایان رسد. (تعریفات ).
-
احسن القصص
لغتنامه دهخدا
احسن القصص . [ اَ س َ نُل ْ ق ِ ص َ ] (اِخ ) نام سوره ای از قرآن و نام دیگر آن یوسف است .
-
تبدیل به احسن کردن
لغتنامه دهخدا
تبدیل به احسن کردن .[ ت َ ب ِ اَ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چیزی را به چیزی بهتر بدل کردن . عوض کردن چیزی با چیز دیگری ، چنانکه در مال وقف که بخاطر رعایت وقف مال موقوفه را که در شرف خرابی یا خسران است فروخته جای نیکوتری می خرند.
-
احسن اﷲ جزاک
لغتنامه دهخدا
احسن اﷲ جزاک . [ اَ س َ نَل ْ لا هَ ُ ج َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) نیکو کناد خدای پاداش ترا : به دو سه بوسه رها کن این دل از گرم و خباک تا بمن احسانت باشد احسن اﷲ جزاک .رودکی .
-
جستوجو در متن
-
سلیخه
لغتنامه دهخدا
سلیخه . [ س َ خ َ ] (ع اِ) پوست درختی است دوایی و بهترین آن سرخ رنگ و سطبر باشد مانند دارچینی درهم پیچیده بود، گرم و خشک است در سوم . (برهان ). پوست شاخهای درختی است خوشبو. (آنندراج ) (منتهی الارب ). چند نوع است بهترین آن است که سرخ بود و چوب او باری...
-
تبارک ا
لغتنامه دهخدا
تبارک ا. [ ت َ رَکَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ، صوت مرکب ) پاک و منزه است خدا. (از اقرب الموارد)(از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گفته اند که این صفت خاص است بخدا. (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بزرگ است و پاک است اﷲ و ...
-
الیاس
لغتنامه دهخدا
الیاس . [ اِل ْ ] (اِخ ) نام پیغمبری است علیه السلام . (مهذب الاسماء). لفظ اعجمی است .(المعرب جوالیقی ص 13). نام پیغمبریست مشهور و او پسرزاده ٔ سام بن نوح و عم خضر است . (از برهان قاطع) (ازهفت قلزم ). برادر خضر است و همراه او آب حیات خورده ، از اینرو...
-
اسقیل
لغتنامه دهخدا
اسقیل . [ اِ ] (معرب ، اِ) هو بصل الفار سمی بذلک لانه یقتل الفار و هو حِرّیف قوی ... و منه جنس سمی قتال و ظن ّبعضهم انه البلبوس لأدنی علاقة وجدها فیه و قد اخطاء. (مقاله ٔ 2 از کتاب 2 قانون ابوعلی سینا ص 156 س 8). بصل الفار است ، بپارسی پیاز موش گوین...
-
جناس
لغتنامه دهخدا
جناس . [ ج ِ ] (ع مص ) هم جنس بودن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِمص ) همجنسی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح بدیع) آوردن دو یا چند کلمه که لفظاً یکی ومعناً مختلف باشند و آن دارای انواعی است . جناس نزداهل بدیع از محسنات لفظیه بشمار رود و آن...
-
صلاة
لغتنامه دهخدا
صلاة. [ ص َ ] (ع اِ) دعاء. || دین . || رحمت . || استغفار. || حسن ثناء از خداوند بر پیمبر. || و گفته اند صلاة از خداوند رحمت است و از ملائکه آمرزش خواستن و از مؤمنین دعا و از پرندگان و هوام تسبیح بود و آن جز در خیر نبود بخلاف دعا، که آن در خیر و شرّ ...
-
ذوالنون
لغتنامه دهخدا
ذوالنون . [ ذُن ْ نو ] (اِخ ) لقب یونس بن متی یعنی صاحب ماهی یا همدم ماهی - و خداوند ماهی یکی از انبیاء بنی اسرائیل است که مبعوث بر اهل نینوی بود و آنرا صاحب الحوت نیز خوانند. در قرآن کریم نام وی در چهار موضع یونس و در یکجا صاحب الحوت و در سوره انبیا...