کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احریراف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احریراف
لغتنامه دهخدا
احریراف . [ اِ ] (ع مص ) میل کردن . انحراف . چسبیدن . || برگشتن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
انحراف
لغتنامه دهخدا
انحراف . [ اِ ح ِ ] (ع مص ) میل کردن و برگشتن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). برگشتن و بطرفی مایل شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بگشتن . (تاج المصادر بیهقی )(مصادر زوزنی ) (مجمل اللغه ) (فرهنگ فارسی معین ). از راه گشتن . میل ک...
-
برگشتن
لغتنامه دهخدا
برگشتن . [ ب َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) برگردیدن . رجعت کردن . (ناظم الاطباء). مقابل رفتن . (فرهنگ فارسی معین ). بازگشتن . واگشتن . مراجعت کردن . عودت کردن . عود کردن . بازآمدن . بازپس آمدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع . عودت . احریراف . اًزدهاف . اًصماء. اص...