کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احراد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احراد
لغتنامه دهخدا
احراد. [ اَ ] (اِخ ) چاهی است قدیم در مکه و آن را بنوعبدالدار حفر کرده اند. (معجم البلدان ).
-
احراد
لغتنامه دهخدا
احراد. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حرید، بمعنی منفرد و تنهاافتاده ٔ از محله ٔ قوم است ، و گفته اند ج ِحِرد بمعنی قطعه ای از سَنام است . (معجم البلدان ).
-
احراد
لغتنامه دهخدا
احراد. [ اِ ] (ع مص ) تنها کردن . || احراد در سیر؛ شتافتن .
-
واژههای مشابه
-
ام احراد
لغتنامه دهخدا
ام احراد. [ اُم ْ م ُ اَ ] (اِخ ) نام چاهی در مکه نزد باب البصریین .(از معجم البلدان ) (المرصع). رجوع به المرصع شود.