کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احتمالات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احتمالات
لغتنامه دهخدا
احتمالات . [ اِ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ احتمال .- بأقرب احتمالات ؛ به اقوی احتمال .- بغالب احتمالات ؛همانا.
-
جستوجو در متن
-
گادزا
لغتنامه دهخدا
گادزا. (اِخ ) همان زادگاه سنتی زردشت است که به اقرب احتمالات گزن آذربایجان است رجوع به گزن و گنجک و گنزک شود. (مزدیسنا تألیف دکتر معین ص 203).
-
ابوالعیس
لغتنامه دهخدا
ابوالعیس . [ اَ بُل ْ ] (اِخ ) الضمیری . او راست : اصل الاصول فی خواص النجوم و احکامها و احکام الموالید. در کشف الظنون حاجی خلیفه این نام و نسبت بصورت مزبورآمده است لکن به اغلب احتمالات نام مصحف ابوالعنبس صیمری است . رجوع به ابوالعنبس محمدبن اسحاق .....
-
ساخ
لغتنامه دهخدا
ساخ . (اِ) چای . این کلمه در اخبار الصین و الهند به صورت ذیل آمده است و باقوی احتمالات چای مراد است : ویختص الملک [ الاکبر فی الصین ] من المعادن بالملح و حشیش یشربونه بالماء الحار و یباع منه فی کل مدینة بمال عظیم و یقال له الساخ و هواکثر [ شاید اکبر ...
-
پایازی
لغتنامه دهخدا
پایازی . (ص ) سوزش و درد باشد و آنرا بعربی جوی خوانند. (برهان ). و بعض لغت نویسان این بیت را شاهد آورده اند:دور بادا شده از خانه و کاشانه ٔ توبوی حنّا و خضاب و زنخ پایازی . سوزنی .سوزنی در قصیده ای که شروع آن جدّ است و در مدح دهقان غازی نامی گفته است...
-
گربه سان
لغتنامه دهخدا
گربه سان . [ گ ُ ب َ / ب ِ ] (ص مرکب ) کنایه از محیل و مکار چه حیله هائی که گربه در گرفتن موش میکند مشاهده گردیده باشد. (آنندراج ). محیل . مکار. فریب دهنده . (از برهان )(از آنندراج ). به عقیده ٔ علامه ٔ دهخدا صحیح کلمه «گربه شان » و صحیح گربه سانی ، ...
-
حبونی
لغتنامه دهخدا
حبونی . [ ح َ نا ] (اخ ) نام جایی است که ابن یحیی سمهری درباره ٔ آن چنین سروده است : خلیلی لاتستعجلا و تبینابوادی حبونی هل لهن زوال و لاتیأسا من رحمةاﷲ و اسألابوادی حبونی ان تهب شمال و لاتیاسا ان ترزقا أرجیةکعین المها اعناقهن طوال من الحارثیین الذ...
-
سبعالمثانی
لغتنامه دهخدا
سبعالمثانی . [ س َ عُل ْ م َ ] (اِخ ) سوره ٔ فاتحه است بدان جهت که هفت آیه است . یا هفت سوره ٔ طوال از بقره تا توبه . (منتهی الارب ). سوره ٔ فاتحه بدان جهت که هفت آیه است . عبارت است از هفت سوره از فاتحه تا انفال . اسم قرآن است . (از اقرب الموارد). س...
-
حطیئة
لغتنامه دهخدا
حطیئة. [ ح ُ طَ ءَ ] (اِخ )جرول بن اوس بن مالک عیسی ، مکنی به ابی ملیکة. شاعری مخضرمی از قبیله ٔ قیس . متوفی به سال 30 هَ . ق . او رادیوانی است . و ابن الندیم گوید: دیوان او را ابوسعیدسکری و نیز اصعمی و هم ابوعمرو شیبانی و باز طوسی وابن السکیت گرد کر...
-
تبرزین
لغتنامه دهخدا
تبرزین . [ ت َ ب َ ] (اِ مرکب ) (از: تبر، آلت شکستن هیزم + زین ) سلاح . تبر سلاح . تبری را گویند که سپاهیان بر پهلوی زین بندند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از برهان ). نوعی از تبر باشد که سپاهیان در زین اسب نگاه دارند. (غیاث اللغات ) (از ناظ...
-
دقیقی
لغتنامه دهخدا
دقیقی . [ دَ ] (اِخ ) ابومنصور محمدبن احمد. از شاعران بزرگ ایرانی در قرن چهارم هجری . مولد او را طوس ، بلخ ، سمرقند یا بخارا، و تاریخ وفاتش را در حدود سالهای 367 تا 370 هَ . ق . ضبط کرده اند. اگر از روی نسبت او بتوان قیاس کرد، ظاهراً خود او یا خانواد...
-
اشتقاق اکبر
لغتنامه دهخدا
اشتقاق اکبر. [ اِ ت ِ ق ِ اَ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هرگاه دو کلمه در بیشتر حروف با هم موافق باشند و در بقیه ٔ حروف نیز تناسب آنها محفوظ باشد، آنرا اشتقاق اکبر خوانند، مانند نعق از نهق . و برحسب رای امام رازی اشتقاق اکبر آن است که لفظ مرکب از ح...
-
وسمة
لغتنامه دهخدا
وسمة. [ وَ م َ / وَ س ِ م َ ] (ع اِ) حنای مجنون . کتم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خطر. (منتهی الارب ). گیاهی است برگش شبیه برگ مورْد و ساقش غیرمجوف و ثمرش به قدر فلفلی و بعد از رسیدن سیاه گردد و بدان ابرو و موی را خضاب کنند و در آن قوه ٔ محلله ب...
-
حساب
لغتنامه دهخدا
حساب . [ ح ِ ] (ع مص ، اِ) شمار. (مهذب الاسماء). شماره . شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). بشمردن . شمر. شماره کردن . (دهار) (ترجمان عادل ). با کسی شمار کردن . تتوی گوید: بکسر و ضم حاء مهمله و تخفیف سین در لغت شمار و شمردن بنا بگفته ٔمنتخب ، و در اصطلاح ...