کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
احتمال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
احتمال
لغتنامه دهخدا
احتمال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بار برگرفتن . || از کسی فروبردن . (تاج المصادر). از کسی فروخوردن . تحمل . بردباری . ناملایم از کسی برداشتن : شما حمیت هند و سند را دانسته اید و آنکه در وقت احتمال عار و شدت اضطرار از مرگ نترسند و از هلاک باک ندارند. (ترجمه...
-
جستوجو در متن
-
احتمالات
لغتنامه دهخدا
احتمالات . [ اِ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ احتمال .- بأقرب احتمالات ؛ به اقوی احتمال .- بغالب احتمالات ؛همانا.
-
دبلة
لغتنامه دهخدا
دبلة. [ ] (اِخ ) احتمال میرود که همان دبل حالیه باشد که مخروب است . (قاموس کتاب مقدس ).
-
نامحتمل
لغتنامه دهخدا
نامحتمل . [ م ُ ت َ م ِ ] (ص مرکب ) غیرمحتمل . که ممکن و محتمل نیست . که در مظان احتمال قرار ندارد.
-
اجلایم
لغتنامه دهخدا
اجلایم . [ ] (اِخ ) (دو برکت ) مکانی است در مرز بوم مواب و احتمال کلی دارد که چشمه ٔ عجلایم باشد. (قاموس کتاب مقدس ).
-
بروغون
لغتنامه دهخدا
بروغون . [ ] (اِخ ) شهرکی است [ بِخراسان ] از ناحیت طوس . (حدود العالم ). در حدود العالم چ دانشگاه احتمال داده شده است که آن بزدیغور باشد.
-
خربازی
لغتنامه دهخدا
خربازی . [ خ َ ] (حامص مرکب ) بازی که در آن مشت و لگد بکار برند و احتمال خطر در آن باشد. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خلق
لغتنامه دهخدا
خلق . [ خ َ ل ِ] (ع ص ، اِ) ابر مستوی که در آن احتمال باران باشد.(از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
حافظ
لغتنامه دهخدا
حافظ. [ ف ِ ] (اِخ ) صاحب مجمل التواریخ والقصص (ص 282) از او نقل کرده و بهار در پاورقی احتمال داده است که این نام مصحف جاحظ باشد.
-
توضیح
لغتنامه دهخدا
توضیح . [ ت َ ] (ع مص ) پیدا کردن . (منتهی الارب ). پیدا و آشکار کردن . (ناظم الاطباء). روشن و پیدا کردن . (آنندراج ). پیدا ساختن . (غیاث اللغات ). واضح و آشکار کردن امری را. (از اقرب الموارد). بازنمودن مطلبی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || (اصطلاح ف...
-
محتمل
لغتنامه دهخدا
محتمل . [ م ُ ت َ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از احتمال . احتمال کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). احتمال داشته شده . تحمل کرده شده . (ناظم الاطباء). تحمل شده .- نامحتمل ؛ غیرقابل تحمل . که نتوان تحمل کرد. که نتوان بر خود هموار نمود : خیزم به روم که صبرنام...
-
منگل
لغتنامه دهخدا
منگل . [ م َ گ ُ ] (اِ) دزد و راهزن و آن را شنگل نیز گویند و دور نیست که شنگل و منگل مرادف باشند. (انجمن آرا) (آنندراج ). در صحاح الفرس به همین معنی آمده . رشیدی احتمال میدهد مصحف «شنگل » باشد. مؤلف فرهنگ نظام این احتمال را بعید می داند. (از حاشیه ٔ...
-
روده بر شدن
لغتنامه دهخدا
روده بر شدن . [ دَ / دِ ب ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از خنده ، در تداول عامه ، سخت و بسیار طولانی خندیدن که در آن احتمال بریده شدن روده باشد. رجوع به روده شود.
-
شارستانی
لغتنامه دهخدا
شارستانی . [ رَ / رِ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به شارستان . || جامه ای بوده که از آن دستار می کرده اند و احتمال میرود که شاره ٔ متداول هندوستان مخفف همین کلمه باشد. (یادداشت مؤلف ).