کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجواف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اجواف
لغتنامه دهخدا
اجواف . [ اَج ْ ] (ع اِ) ج ِ جوف ، بمعنی درون ، میان ، شکم .
-
جستوجو در متن
-
اطیاف
لغتنامه دهخدا
اطیاف . [ اِطْ طیا ] (ع مص ) رفتن . || و عبارت لسان العرب چنین است : فروافکندن آنچه در درون کسی است . (از اقرب الموارد). فروانداختن آنچه در اجواف کسی است . (از متن اللغة). پلیدی انداختن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || به حاجتگاه شدن . (منتهی ا...
-
ترز
لغتنامه دهخدا
ترز. [ ت َ رَ ] (ع مص ) گرسنگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بر زمین افکندن . (منتهی الارب ). || خوردن گوسپند گیاه تر و منقطع گردیدن بدان اجواف آن . (منتهی الارب ). || افتادن موی دم شتر از بیماری . (منتهی الارب ). و رجوع به تَرْز شود. || بسته ش...
-
ترز
لغتنامه دهخدا
ترز. [ ت َ ] (ع مص ) تارز گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت و صلب گردیدن . (ناظم الاطباء). خشک و سخت و صلب گردیدن چیزی . (از المنجد). غلیظ و خشک و سخت شدن . (از اقرب الموارد). || بر زمین افکندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از الم...
-
جوف
لغتنامه دهخدا
جوف . [ ج َ ] (ع اِ) زمین پست و هموار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شکم و درون هر چیزی . (منتهی الارب ). جوف از انسان شکم او و از خانه ، اندرون آن : نه طفل زبان بسته بودی ز لاف همی روزی آمد به جوفت ز ناف . سعدی .ماجعل اﷲ لرجل من قلبین فی جوفه . ...
-
روح
لغتنامه دهخدا
روح . (ع اِ) جان . ج ، اَرْواح . مؤنث نیز می باشد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). جان . (غیاث ) (ترجمان علامه تهذیب عادل ) (دهار). نفس . (منتهی الارب ). آنچه مایه ٔ زندگی نفسهاست . (از اقرب الموارد). روان . بوعلی سینا گوید: [ خداوند ] مردم را از گ...