کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اجمه
لغتنامه دهخدا
اجمه . [ اَ ج َ م َ ] (ع اِ) درختهای بسیار بهم پیچیده . درختستان . || نیستان . (مؤید). || جای نشیب که فراهم آمدنگاه آب و رستنگاه نی باشد. نیزار. || بیشه . (زمخشری ). بیشه ٔ شیر. ج ، اُجُم ، اِجام ، اَجَمات . جج ، آجام .
-
واژههای مشابه
-
اجمة
لغتنامه دهخدا
اجمة. [ اَ ج َ م َ ] (اِخ ) محله ای است به بغداد، و آن را مسترشد باﷲ از خلفای عباسی بنا کرد و به سال 554 هَ . ق . بر اثر طغیان دجله خراب شد. (قاموس الاعلام ).
-
اجمة
لغتنامه دهخدا
اجمة. [ اَ ج َ م َ ] (ع اِ) رجوع به اجمه شود.
-
اجمة برس
لغتنامه دهخدا
اجمة برس . [ اَ ج َ م َ ت ُ ب ُ ] (اِخ ) ناحیتی است در سرزمین بابل . بلاذری در کتاب الفتوح گوید که علی (ع ) اهل اجمة برس را بپرداخت ِ 4000 درهم ملزم کرد. (معجم البلدان ). اجمة برس در حفرة الصّرح ، کوشک نمرودبن کنعان است در زمین بابل . (معجم البلدان )...
-
جستوجو در متن
-
اجام
لغتنامه دهخدا
اجام . [ اَ/اِ ] (ع اِ) ج ِ اَجَمَه .
-
اجم
لغتنامه دهخدا
اجم . [ اُ ج ُ ] (ع اِ) ج ِ اَجَمَه .
-
اجمات
لغتنامه دهخدا
اجمات . [ اَ ج َ ] (ع اِ) ج ِ اَجَمَه .
-
حجب
لغتنامه دهخدا
حجب . [ ح َ ج ِ ] (ع اِ) پشته . (منتهی الارب ). المة. اجمة.
-
قصباء
لغتنامه دهخدا
قصباء. [ ق َ ] (ع ص ، اِ) جماعة قصب . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): اجمة قصباء؛ کثیرةالقصب . (اقرب الموارد). || روئیدنگاه نی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || کلک .(منتهی الارب ). سیبویه گوید: قصباء واحد و جمع است همچون حلفاء و طرفاء. (منتهی الارب...
-
باطلاق
لغتنامه دهخدا
باطلاق . (ترکی ، اِ) باتلاق . زمینی با آبی راکد که پای درآن فرو رود. (یادداشت مؤلف ). گِلزار. لجن زار. خلاب .زمینی یا شوره زاری سخت گلناک و سست بسبب ایستادن آب در آن که اجسام بر آن قرار نتوانند گرفت و فروروند. || اجمه . (ج ، آجام ). (یادداشت مؤلف )...
-
آجام
لغتنامه دهخدا
آجام . (ع اِ) جج ِ اَجَمه ، به معنی نیستان و نیزار و بیشه : با پیل پیلی کند بمیدان با شیر شیری کند در آجام . فرخی .چون دگران پادشاه نز عملی توشیر بمنشور نیست والی آجام . اثیر اخسیکتی .آب آجام و بطایح بدتر است کآن ببیشه وین بسنگ اخضر است . حکیم شیرازی...
-
زأرة
لغتنامه دهخدا
زأرة. [زَءْ رَ ] (ع اِ) أجمه . بیشه و اصل در آن همزه است و ابوالحارث (شیر) را مرزبان الزأرة گویند زیرا که رئیس و مقدم بیشه است . (تاج العروس ). و این مأخوذ است از مرزبان الفرس که رئیسشان است . (اقرب الموارد). مرزبان الزأره ؛ شیر بیشه . (منتهی ال...
-
غابة
لغتنامه دهخدا
غابة. [ ب َ ] (ع اِ) زمین پست هموار. || گروه مردمان . || نیزه ٔ دراز یا نیزه ٔ لرزان . || بیشه ٔ درختان انبوه و درهم پیچیده ، یقال : لیث غابة. ج ، غاب و غابات . اَجَمه . مرغزار. نیزار.نیستان . (منتهی الارب ). و در معجم البلدان آرد، هوازنی گفته است : ...