کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اجلا
لغتنامه دهخدا
اجلا. [ اَ ] (ع اِ) فَعَلْتُه ُ من اجلاک ؛ آن را برای تو کردم . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
آجلاً
لغتنامه دهخدا
آجلاً. [ ج ِ لَن ْ ] (ع ق ) زود. فوراً.
-
واژههای همآوا
-
آجلاً
لغتنامه دهخدا
آجلاً. [ ج ِ لَن ْ ] (ع ق ) زود. فوراً.
-
اجلع
لغتنامه دهخدا
اجلع. [ اَ ل َ ] (ع ص ) آنکه دو لبش بر دندانها فراهم نیاید. آنکه لبش فراهم نیاید اندر وقت سخن گفتن . (زوزنی ). آنکه لبش فراهم نیاید چون سخن گوید. (تاج المصادر). آنکه لبهای او بهم نیاید و دندان را نپوشد. آنکه دندانهای پیش وی گشاده باشد از لب سفلی . (م...
-
جستوجو در متن
-
اعجل
لغتنامه دهخدا
اعجل . [ اَ ج َ ] (ع ص ) کم مدت . و منه الحدیث : حتی یموت الاعجل ای لاافارقه حتی یموت احدنا و هو الاقرب اجلاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (ن تف ) شتابان تر. عاجل تر. بشتاب تر. شتابنده تر. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن یزید عمری . وی گفت : از وهیب بن الورد شنیدم که میگفت : عمربن عبدالعزیز به این ابیات تمثل می جست :یری مستکینا و هو للهو ماقت به عن حدیث القوم ماهو شاغله و ازعجه علم عن الجهل کله و ما عالم شیئا کمن هو جاهله عبوس عن الجهال حین ی...
-
بخ بخ
لغتنامه دهخدا
بخ بخ . [ ب َ ب َ ] (ع صوت تحسین ) به به . نیکانیکا که در وقت رضا گویند. احسنت . آفرین آفرین . خوشا. کلمه ای است که به وقت تحسین چیزی گویند. (غیاث اللغات ). وه وه . خه خه . زه زه . احسنت . آفرین . بارک اﷲ. تبارک اﷲ.ماشاء اﷲ. چشم بد بدور. بنام ایزد. ت...
-
اجل
لغتنامه دهخدا
اجل . [ اَ ج َ ] (ع اِ) گاه . هنگام . زمان : لکل امة اجل اذا جاء اجلهم فلایستأخرون ساعة و لایستقدمون . (قرآن 49/10). لکل امری ٔ فی الدنیا نفس معدود واجل محدود. || زمانه . || مرگ . || زمان مرگ . نهایت زمان عمر : اجل چون دام کرده گیر پوشیده بخاک اندرص...